یادداشت های دادو

۲۵ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

دیروز بعد از ظهر باید به مراسم ختم مادرزن یکی از بزرگواران عکاسی شهر می رفتم و برای همین با اتوبوس راه افتادم و تا به مسجد برسم ، یکساعتی در اتوبوس بودم ... وسط های مسیر مجبور بودم اتوبوس را عوش بکنم و در اتوبوس دوم به یک جریان برخوردم !

 

  • دا دو

از قدیم گفته اند " کار را که کرد ، آنکه تمام کرد !! " این روزها نه تنها کسی کار خودش را تمام نمی کند بلکه دیگری هم که می آید نیم نگاهی هم به آن کار نیمه تمام نمی کند و در مجموع آنچه بیشتر از همه به کار می آید ، قیچی و روبان برای افتتاح است و در ادامه افتضاح کار چنان می شود که نباید می شد !!

 

  • دا دو
تقریبا از سه شنبه ی هفته ی قبل چشم راستم پر خون شده است !! این مورد از سالهای قبل هم با من بود و هر سال یکی دو مورد بالا می آید !! موارد زیادی برای این قرمز شدن چشمهایم دارم و یکی از آنها کم استراحت بودن مقطعی و در معرض نور شدید قرار گرفتن است ...
 
  • دا دو

از اواسط هفته هواشناسی برای جمعه بازش برف پیش بینی کرده بود ! دیشب هوا باندازه ی کافی سرد شده بود ، هوای صبح خنک بود ولی آسمان چندلایه ابری بود ... مشغول خوردن ناهار بودیم که یهو برف شروع شد !!

 

  • دا دو

من قبلاها هم نوشته بودم که در زمینه هایی که تخصص دارم یک مصاحبه کننده ی خوب بشمار می روم و غالبا برای برخی از دوستانم ، هنگام جذب همکار ، نقش مصاحبه کننده را بازی می کنم و بندرت تیرم به خطا می رود !!

 

  • دا دو