یادداشت های دادو

۳۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

دیشب قرار بود بهمراه خانواده برادر برویم شاهگلی ( ائل گلی سابق ) برای قدم زنی و هواخوری !! تا پای قرارگذاشتن برسیم ما خودمان یک عالمه قدم زنی کرده بودیم ؛ قرار را هم گذاشتند برای ساعت 23.30 شب !!

 

  • دا دو

همه می دانیم که اصل قضیه در زندگی ، به دنیا آمدن و متولد شدن است و باقی چیزها فرع می باشند ولی هر شخص یا خانواده و ایل و قبیله ای با همین مسایل فرعی بیشتر سر و کار دارند تا با اصل !!!

 

  • دا دو
  • دا دو

در روزهایی نه چندان دور ، در این کشور ، تب مهاجرت به ژاپن بالا گرفته بود و خیلی ها به طرق مختلف می رفتند و دیر یا زود ، با دست پر یا خالی ، برمی گشتند !! یک موردی زیاد توی دهان ها افتاده بود و آن کلمه ی منحوس « دیپورت » بود !!

 

  • دا دو
  • دا دو

دیروز حوالی ساعت 10 صبح بود که طی تماس تلفنی خبر دادند که برنامه ی ددری بطرف کلیبر و هواخوری در جنگل های ارسباران استارت خورده است و بدو که جا نمونی !!

 

  • دا دو

امروز باتفاق دوستان و خیلی سرپائی رفتیم بطرف کلیبر ، پای قلعه بابک ، طبق معمول داستانش مفصل است و برای همین یکی دو تا عکس می گذارم تا بعد ...

 

  • دا دو

من بر اساس برخی شواهد می توانم شرایط روحی آن لحظه ام را حدس بزنم !! مثلا وقتی چیزی می نویسم و نوع نوشتارم خوشآیند و یا بدخط می شود ... یا به چیزی که فکر می کنم ، نقش جنگی گرفته باشم و یا اینکه مشغول ورزش بوده باشم

 

  • دا دو

تبحر در بازی با کلمات این روزها مد شده است ؛ قبلاها عده ی کمی به این هنر آراسته بودند ولی با ورود دنیای مجازی به دنیای واقعی و در خیلی جاها به حاشیه کشیده شدن دنیای واقعی ، بازی با کلمات قسمت عمده ای از محاورات را شامل شده است !!

 

  • دا دو

دیروز بعد از اینکه کار عکاسی من تمام شد ، با من تماس گرفتند و قرار شد یک سری بزنیم به جلفا که هم ددری باشد برای هواخوری و هم تماشای بازار جلفا ...

 

  • دا دو