یادداشت های دادو

یکی که به چشمت آشنا می آید ...

جمعه, ۴ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۲۵ ب.ظ

گاهی وقتها پیش می آید که انسان احساس تنهایی می کند ، حتی اگر اطرافش پر بوده باشند ... آدمها می توانند جاهای خالی زیادی در اطراف هم پر بکنند ولی بندرت به خلوت هم راه پیدا می کنند ...


راز ورود به خلوت انسان ها ، حتی با وجود ناشناس بودن برای هم (!!) تفاهم نهفته در افکار و باورها و رویاهاست ... ما دوستانمان را هم برای همین دلیل دوست داریم و داشتیم ، هر چند بعدها پیش آمده که این تفاهم ها از میان رفته اند و هنوز عنوان دوست باقی مانده است ؛ جائی در کنار ما ولی نه در درون خلوت ما !!

 

امروز در بیمارستان بودم و از حوالی وقت ملاقات ازدحام بطرز چشمگیر و نفسگیری شروع شده بود !! در کشور ما آزادی یک معنا دارد و آن قانون شکنی است !! ما اصولا به قوانین زیاد احترام نمی گذاریم و برای همین فرقی نمی کند که کدام طرف قانون قرار گرفته باشیم ، از شکستن آن به نفع همدیگر خوشحال می شویم و وقتی هم این شکسته شدن به ضررمان باشد ناراحت می شویم و از اینکه دستمان به جائی بند نیست و کسی دردمان را نمی شنود و نمی فهمد پرخاش می کنیم !! در این چند روزی که در بیمارستان بودم ، تابلوهای نصب شده بر در و دیوار را نوشته های غریبی می دیدم که کسی به آنها محل نمی گذاشت !! نه همراهان بیمار ، نه ملاقاتی ها ، نه ملاقات شونده ها و نه کسانی که وظایفی در آنجا داشتند ... تابلوی وقت ملاقات بطرز مسخره ای خودش را با سماجت آن بالا نگهداشته بود : " وقت ملاقات ، روزهای شنبه و دوشنبه و چهارشنبه از ساعت 14.30 - 16.30 " ولی تردد در بخش های بستری تقریبا بصورت تمام وقت جریان داشت و تنها زمانی که پزشک کشیک برای سرکشی می آمد و گله ای از دانشجوها را بهمراه داشت ، یک سعی جدی برای بیرون کردن همراهان و افراد اضافی صورت می گرفت !! وقتی من داشتم از کنار مامور حراست که بایستی مانع ورود افراد غیر همراه به بخش می شد ، رد می شدم (!!) توی تلگرام چیزی به رفیق اش نشان می داد !! کاری به من نداشت ولی برای اینکه یهو متوجه نشده و مرا خطاب قرار ندهد (!) از او اجازه خواستم و بدون اینکه سرش را بلند بکند اجازه داد که بروم و زود برگردم !!

 

برادرم در یک اتاق دو تختی هست و یک بیمار مسن که اخیرا سکته مغزی پاس کرده دومین بستری اتاق می باشد ، شبها یکی از پسرها یا دامادها همراهش هستند و از کله ی صبح دخترهایش دور پدر می گردند !! آدم خوش مشربی ست و عیالوار ؛ 5 دختر و یک پسر را امروز بر اساس روایات منتشره دریافت کردم !! از ساعت 13.30 ملاقات کننده ها پیدایشان شد و راهرو تبدیل به محوطه مهدکودک و جلوی اتاق ها تبدیل به سر کوچه و داخل اتاق ها عین حمام زنانه شد !!!!

 

آدمهای مختلفی برای عیادت آمده بودند و اتاق ما تقریبا شلوغ ترین اتاق بود و دائما در حال پر و خالی شدن ... از همه بدتر حال بیماران بود که با وجود سکته مغزی که کرده بودند باید در تقلای جواب دادن به ابزار احساسات دیگران می بودند !! پیرمردی که کنار تخت برادرم بود با دیدن من سرش را تکان می داد ، انگار مرا تنها منجی اتاق می دانست که می توانم آرامش را به اتاق برگردانم !! یکی از نوه هایش آمده بود و پرید بغل بابا بزرگ که ماچش بکند که با دست کنار کشید و گفت : " حالا اصلا حال ندارم ، صبر کن بعدا باندازه ی کافی بوس ات خواهم کرد !! "

 

حالا مسئولین انتظامی سعی نداشتند تا انضباط را رعیت بکنند و خودشان را آدم خوب داستان می کردند ، یک طرف قضیه !! مردمی که با انواعی از بی نظمی ها و تردد بیش از حد ، بیماران شان که ظاهرا عزیزان شان بودند را در منگنه گذاشته بودند ، طرف دیگر قضیه بود که با عقل و منطق جور نمی آمد !! شاید هم با منطق من (!؟!؟)

 

یکی از ملاقات آمده ها ، از آشنایان دور فامیل برادر بزرگم بود که این روزها بازنشسته شده است و بقول خودش سع یمی کند از هیچ جائی و برنامه ای جا نماند ... بعد از یک خوش و بش با برادرم بیرون آمد و کنار من ایستاد ... از من در مورد بازنشستگی سوال کرد و تبریک گفت و منهم متقابلا از برنامه های بعد بازنشستگی اش پرسیدم !! از راننده های خوش اخلاق و کاردرست اتوبوسرانی بود و بقول خودش چند دعوت به همکاری هم برایش رسیده بود ولی جواب رد داده بود و متعجب بود از اینکه چطور بیمه نمی گذارد فرد بازنشسته دوباره مشغول بشود ولی نام بازنشسته ها در لیست راننده های شرکت های خصوصی اتوبوسرانی رد می شد !! می گفت : " سالهای سال ، به هیچ کار و برنامه ای نمی رسیده و آرزویش این بود که بعد زا بازنشسته شدن با خیال راحت به زندگی برسد و حالا خدایش را شاکر بود که بازنشسته شده است و دائما به کارهایی که دوست داشت می پردازد !! "

 

در این هشت ماهی که از بازنشسته شدنم می گذرد ، اولین و یا دومین نفری ست که می بینم زندگی را در چیزها.ی غیر از کار کردن برای دور ماندن از زندگی می بیند !! با درصد کمی که برای امرار معاش شان ( که نتیجه بدبیاری و یا بد انتخاب کردنهایشان می باشد !! ) کاری ندارم و روی سخنم با درصد زیادی که بخاطر طمع ورزی و فراموش نشدن تقلا می کنند می باشد ...

 

  • دا دو

نظرات  (۳)

بازنشسته شدید؟!!!!!!
خب من فکر نمیکردم سنتون تا این حد باشه :)
ولی واقعا نصف بیشتر مردم درگیر شغل دوم بعد از بازنشسته شدن هستند چون امرار معاش سخت شده
و یا مجبور هستند از لحاظ مالی بچه هاشون که به ظاهر مستقل هستند رو ساپورت کنند.
خداروشکر که شما مشکل مالی جدی ندارید و الان در ارامش هستید :)
پاسخ:
سلام
تا این حد (!!) یعنی تا کجا (!؟)
متاسفانه این را دولت بهتر از همه می داند و متاسفانه تر این که دو شغله شدن باعث می شود تا دولت براحتی سر و ته حقوق و مزایای مشاغل را بزند و امروزه دو شغله باندازهی یک شغله ی قدیم حقوق و مزایا دریافت می کند و شاید هم کمتر !!
و در مورد ساپورت غیرمنطقی بچه ها باید خیلی ها به روانشناس مراجعه بکنند !!
قاعدتا باید 50 سال رو داشته باشید دیگه.
کسی هم دوشغله نباشه باز این دولت بهتر از این نمیشه
پاسخ:
ولی کسانی که بد بودن برنامه ریزی های دولت باوسط چین آنها کاری نداشته است هم راه غلط را می روند ... به این می گویند بدبختی فراگیر !!
  • همطاف یلنیـــز
  • سلام سلام
    اوضاع بیمارستان را قبل از امسال و تصادف ارجمند بابا، در مجموعه طنز! در حاشیه دیده بودم آن هم جسته گریخته
    همان ابتدا در همان نخستین بیمارستان برای همین رفتارهای آزادانه هم میهنانمان وقت ملاقات و سایر، ناچار شدیم اتاق VIP بگیریم (بماند کادر مربوطه از نابلدی همطاف استفاده کرده و در جواب درخواست من برای آسایش ارجمند بابا، درباره اتاق خصوصی حرفی نزده و فقطVIP رو پیشنهاد دادند. خوو در هر بخش هم اتاق خصوصی هست هم VIP )
    الان که فکر می کنم عجب جان سخت بودم ها! 10 ماه در 4 بیمارستان همراه ارجمند بابا... قبل از عمل...اتاق عمل... پس از عمل
     دریافت برگه همراه از سوپروایزر بخش تا ناچار نباشم با انتظامات و قوانین هردمبیلی شان درگیر شوم... پرستارهایی که به نظرم اضافی اند خوو یک ربات منظم تر و دقیق تر وظایفش را انجام می دهد.
    گفته شده حضور بهیارها و کمک بهیارها برای آزاد شدن وقت پرستاران برای رسیدگی بیشتر به بیماران است! ولی پرستارها اغلب وقت در ایستگاه پرستاری سرگرم پرکردن فرم و چک لیست یا تعریف کردن ماجراهای سفرها و مهمانی هایشان بودند تا سرکشی به بیماران.

    پاسخ:
    سلام
    همه جا خوب است البته تا وقتی که به آنجا نیاز نداشته باشی وگرنه نظافتچی و پرستار و بهیار و دکتر و رئیس بیمارستان نه بر اساس چارت های کاری که بر اساس سلائق شخصی هر طور دوست دارند رفتار می کنند و ای دریغ از یک حضور بازرسانه که نه طرف کارکنان را بگیرد و نه طرف بیماران را !!؟ فقط چشم داشته باشد و رسالت اینهمه ساز و کار را درنظر داشته باشد ...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی