یادداشت های دادو

روز آئینه ...

يكشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۲۰ ق.ظ

از جمله کارهای عقب افتاده ی من در سالی که در آن هستیم ، چند مورد خرده و عمده کاری با آئینه بود !! البته نباید از حق گذشت که در مورد آئینه و شیشه بزرگترین شانس را دارم و آن اینکه یکی از دوستان زمان نوجوانی و جوانی ام که در کار شیشه بودند و سالها پیش از محله مان رفته بودند ، حالا همسایه مان هستند !!

 

و هیچ چیز مانند سپردن کار و سفارش به کاربلدش نیست !! واقعیت جامعه ی امروزی ما این است که بخاطر افزایش نقدینگی و پول در دست مردم ؛ مخصوصا بعد از جنگ و هشت سال توقف زندگی (!) ، مردم بیکباره به رفاه افتادند و سرعت بالا رفتن رفاه در جامعه که صرفا تابعی از پول و مدارک کشکی دانشگاهی بود ، تناسبی با پیشرفت صنایع بزرگ و کوچک و طبقه پیشه وران نداشت !!! پیکان در طول سی سال تازه به سمند رسیده بود و بچه های اللقلی خان از خر پیاده نشده ، کادیلاک و پورشه سوار شده بودند !!

 

در دوره و زمانه ی حاضر انگشت شمار افراد کاربلدی هم که وجود دارند یا حوصله ی کار کردن ندارند و سرشان به پول درآوردن از مشاغل کاذب شده است و یا اینکه قسمتی از سفارشات طبقه های خاص را پوشش می دهند و طبقه عموم یا بدسفارش و بدسلیقه هستند و بی توجه به آنچه میخواهند داشته باشند و یا اینکه به تور کسانی می خورند از حرفه شان فقط حرف زدن را بلد هستند و دست به حرفه شان یک دهم دست به حرف شان نیست و البته آنقدر بدقول هستند که مردم از خیر هنرشان گذشته و با همان وسایل موجود و روتین گذران می کنند !!

 

یکی از دلایلی که پرداختن به کارهای دستی برایم لذت بخش شده است این است که با افرادی سر و کار و دوستی دارم که در رشته ی خودشان کاربلد هستند و چیزی که می گویم را می فهمند و ایرادهای سفارشم را می گویند و چیزی که میخواهم را براحتی پیاده می کنند !!! خلاصه اینکه امروز حدود دو ساعت در شیشه بری محله ی جدیدمان با دوستم نشسته بودیم و گل می گفتیم و شیشه و آئینه می بریدیم !! یک طرحی هم داشتم که داده بودم روی آئینه حک کرده بودند و متاسفانه قاب طرح اشتباه شده بود و اندازه ی اضلاع افقی و عمودی جابجا شده بودند و مجبور شدم قسمتی از اطراف عمودی را برش داده و به بالا و پائین قسمت افقی وصله انداختیم و محل چسباندن وصله ها را با تکه های آئینه تزئین دادیم !! و چند اندازه هم برای طرحهای آتی برش داده و به خانه آوردم ...

 

  


طرح آئینه از این طرف                                    طرح ائینه از آن طرف

 

 آدم چهارتا آئینه ی ریز را کج و کوله بچسباند حساب کاردست اش می آید که تالار آئینه و طاق های آئینه بند و ... چه کارهای فوق العاده حساب شده و هنرمندانه ای بودند !

 

عصر رفتم مرکز شهر ، هوا آنقدر آلوده بود که موقع تنفس احساس سوزش در گلو اذیت می کرد ... فردا را هم تعطیل کردند تا وقتی نمی توانند چاره ای بیاندیشند (!؟) حداقل بچه ها در خانه بمانند ( البته اگر بمانند و به مهمانی های عقب افتاده نروند !! ) یکی دو ساعتی پیش دوستم بودم و او داشت به تاری که تازه ساخته بود دسته ی تار را وصل می کرد و بودن در چنین زمان هایی ، در کارگاه ساخت وسایل موسیقی جذابیت خاصی دارد !!

 

  


تار از این طرف اش                       تار از آن طرف اش

 

  • دا دو

نظرات  (۲)

سلام، 

کارهای مورد علاقه جدا از شغل، لذت بخش اند. 
پاسخ:
سلام
و تحمل خستگی شان راحتتر ...
سلام بر جناب دادو ...

به نظرم اینطور کارها آدم ِ خودش رو طلب میکنه ...
آدمهای صبور و پر حوصله و البته عاشقِ کار ...

سرای مشیر شیراز حتماً تشریف بردین
طبقه بالاش یه حجره قدیمی هست که یه آقایی مجسمه های چوبی کوچولو میسازه و برای فروش میذاره ...
وقتی داره کار میکنه یک حالتی داره که انگار نه چیزی میبینه نه چیزی میشنوه ..
اصلاً متوجه دنیای اطرافش نیست ... کاملاً غرق در دنیای خودشه ...
حتی به نظرم میاد فروش رفتن یا نرفتن کار دستی های زیباش چندان هم براش اهمیتی نداره ...
توی اون حجره کوچیک قدیمی دنیایی داره برای خودش ...
بارها به حالش غبطه خوردم ..
پاسخ:
سلام
کسانی که می توانند بدور از جنجالهای کاذب اطراف سرشان به دلبستگی های خودشان گرم باشد و خواسته های خودشان را پیاده کنند ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی