یادداشت های دادو

در ایران پیدا می شود !

چهارشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۱۸ ب.ظ

حوالی ساعت 11 بود که به من خبر دادند دو جریان تروریستی در تهران اتفاق افتاده است !! البته نحوه ی خبر دادن به روش معکوس بود ، یعنی از من پرسیدند از جریانات تروریستی چه خبر !؟ و من انگار بمبی در ذهنم منفجر شده باشد (!) گفتم : جریان رو ولش کن ، چند تا جنازه روی زمین مانده !؟
 

طبق معمول سنگی در برکه افتاد و امواج راه افتادند ، پیشفرض من این است که تماشای این امواج از گوش دادن و توجه کردن به آنها بهترتر است !!


یک حمله از نوع انتخاری در حرم امام اتفاق افتاده است ؛ آنهم چند روز بعد از حساس بودن آن محل برای یک حمله تروریستی  ، معلوم نیست تقویم نداشتند ؟ا همینجوری آمده بودند تا تقی بکنند و اسمی در بکنند ، اگر در همان حوالی 14 و 15 خرداد ، حتی در دورترین نقطه از آن محل  انفجاری رخ می داد مطمئنا بازتاب بیشتری داشت !! بهترین حالت در این زمان ها تشکیک است ، مهم نیست به چه کسی و چه جریانی ، همین تشکیک باعث می شود تا اخبار ضد و نقیض نتوانند در ذهن آدم نفوذ بکنند ... خیلی ها از همین جریان برای خود استفاده خواهند برد و صد البته خیلی ها هم هیزم آماده ی هر جریانی هستند تا صاحبان منافع معطل نمانند !!
 
داستان تیراندازی در مقابل ساختمان مجلس و تعقیب و گریز اشتباهی و گیر افتادن در داخل ساختمان و تیراندازی به بیرون هم از آن اتفاقات خاص است که بقول آن عبارت معروف " در ایران پیدا می شود ! " ، جریان آنجا هم تا اتمام فشنگ و احتمالا خوردن سیانور و یا کشته شدن در درگیری و یا عملیات انتحاری خاتمه خواهد یافت ( یعنی راه دیگری وجود ندارد!! ) ، حالا شبکه های مجازی که خاصیت خودشان را مدیون این جریانات هستند در حال پیگیری نقطه به نقطه باشند و سطر به سطر خبر بدهند (!) این اصلا مهم نیست (!؟) ولی اینکه یک عده با حساسیت بالا خودشان را بدست این شبکه ها بسپارند و  نوشته های آنها را زمزمه کنند ، جای بررسی روانشناسانه دارد !! شاید هم اقتضای زمانه همین باشد که این حالت تشدید بشود و مردم به چنین چیزهایی حساسیت داشته باشند !! مطمئنا حساس بودن خیلی خوب است ولی حساس بودنی که تبدیل به حساسیت شده باشد  اصلا خوب نیست ، انگار یک دست هایی می خواهند حساس شدن ها را بطرف حساسیت داشتن ها سوق بدهند و با خیال راحت سوار جریانات بشوند ، اینهم یک روش است دیگر !؟ بمراتب از فرستادن به سیبری و کار اجباری و مرگ در غربت بهتر است ، در درون خویش بیخبر ماندن بهتر از گوش به زنگ بودن است !!
 
===
 
خبر به فروش رفتن ماشین سازی تبریز که پروسه ای 13 ساله را طی می کند ، خیلی دیر به گوش برخی از حضرات رسیده است و چون آنها را در جریان نگذاشته بودند (!) برای همین هر کدام با  گفتار و نوشته ای که بوی پیراهن عثمان می دهد به میدان آمده اند و از طرق مختلف خودی نشان می دهند !!
 
در این میان رفتار برخی از چهره های متصل به بنفش خیلی جالب است ، یکی از اعضای منتخب شورای شهر که با نماد بنفش و اتصال به اصلاح طلب ها پیروز میدان شده است ، دیروز در یک نوشته ی بلند بالا و البته با پاراگراف های تکراری که از شگردهای ژورنالیست های بر اساس وجب نویس (!) می باشد ، داستان فروش ماشین سازی ، " نگین صنعت " آذربایجان ، را به چالش کشیده و آن را هدررفت سرمایه ملی و ... خوانده است !! این شخصیت معلوم الحال که سالها نقش خرمهره را در سازمان کارگری بازی کرده است با یک اعتماد به نفس ستودنی (!) اعلام کرده است که فروش ماشین سازی باید با کار کارشناسی انجام گیرد و در یک حالت عوامفریبانه خواسته تا شخص رئیس جمهور خود را درگیر جریان فروش ماشین سازی بکند و مبادله بین خصوصی سازی و شرکت خریدار ( IPO ) را یک بازی سیاسی و معامله ی غلط خوانده است ... البته این مقام ناآگاه آنقدر خبر نداشته است که بداند رئیس سازمان خصوصی سازی بچه ی خود تبریز است و شاید از نظر عرق منطقه ای بالاتر از او قرار دارد ، ضمنا معاون وزیر اقتصاد دولت همین رئیس جمهور است  و ضمناتر رئیس ستاد انتخاباتی رئیس جمهور در آذربایجان بود و حداقل چند پیراهن از او به رئیس جمهور نزدیکتر است !!
 
نیمه شب هم یک تصویر از نامه ی نمایندگان تبریز در فضای مجازی پخش شد که در آن از رئیس جمهور خواسته بودند تا نسبت به فروش ماشین سازی حوصله ی بیشتری به خرج داده و آن را بدست اهل آن بسپارند !!!
 
من بیسواد مدرسه نرفته می دانم که قضیه فروش ماشین سازی را مجلس تصویب کرده است و مقرر داشته که پول فروش آن بعنوان هزینه یک جای دیگر استفاده بشود !! و حالا چرا این نمایندگان دست به دامن رئیس جمهور می شوند ، داستان دارد !!

 

ماشین سازی به فروش خواهد رفت و رفته است و مطمئنا هیچکدام از این آقایان پول خرید آنجا را نداشته و ندارند و برای همین هر کس بتواند بخرد مشمول جریان " عدم اهلیت " خواهد بود !! ولی اینکه در سایه این داد و قال ها یک چهره ی محلی خوب از خود نشان بدهند تا برای نامزدی های بعدی شان بدردشان بخورد را باید مردم " حساس " و یا " با حساسیت " تشخیص بدهند !!
 
و مهم تر از همه این قضیه ی اهلیت داشتن است !! این واژه از دیرباز در صحنه است و به نقش ها و تعبیرهای مختلف درمی آید !!! واقعا اهلیت داشتن را چگونه می شود سنجید !؟ کسانی که پرونده های کثیف دارند با اعتماد به نفس کامل این عبارت را بکار می برند ... شاید همچنان بتوان شعر معروف سایه را ملاک شناخت اهلیت افراد دانست آنجا که می گوید
 
روزیکه جان فدا کنمت باورت شود      دردا که جز بمرگ نسنجند قدر مرد
 
اهلیت را کسانی که رفتند و بر سر اعتقاد خود ایستادگی کرده و جان دادند نشان دادند ، نه کسانی که بر سر کسب مقام و سود بیشتر فقط حرفش را زدند !! 

         

  • دا دو

نظرات  (۲)

  • کابوی تنها
  • دادو نوشته هایت بوی شکم سیری می دهد
    پاسخ:
    شاید منظور نوشته را خوب نگرفته ای و شاید من خوب نرسانده ام ...
    سلام 
    تاکتیک تشکیک کردن به نظرم خیلی مفیده، البته من تاحالا این معنا رو با مفهوم نقد کردن پیگیری می کردم. نقد در معنای وسیعش، یا به نوعی همان تشکیکِ شما، نجات دهنده ی عقل از انجماد است..
    و اینکه فهمِ شما از اهلیت داشتن، خیلی آرمان گرایانه و کمال طلبانه است، شما دارید قله رو می بینید و البته من هم طرفدارش هستم. اما این رو هم می فهمم که این آرمان گرایی خیلی ها رو از گردونه خارج می کنه.. مثلا شاید بهتر باشه که برای اهلیت، یک طیف رو در نظر بگیریم و بذاریم آدم های کمتری از گردونه ی انقلاب بیرون بیفتند. منظورم تسامح و تغافل نیست، بلکه شاید بشه برای برخی از ضعیف تر ها پدری کرد، و اونها رو زیر سایه ی پدر نگه داشتَ.
    پاسخ:
    سلام
    اهلیت داشتن در هر امری را می شود با شاخص های آن موضوع سنجید ، مثلا برای ریاست دانشگاه اهلیت داشتن باندازه سابقه ی دانشگاهی بودن و سرآمد بودن نسبت به هم رده ها کافیست و لازم نیست کسی باشد که سر هر جمله یک آیه هم بخواند ... یا برای کارخانه یک مهندس کاربلد با مدیریت بالا یعنی اهل ، لازم نیست حتما شش سال جبهه داشته باشد ...
    برخی ها بدون داشتن شاخص های اصلی و صرفا تکیه بر تقوای دروغی و اعمال ریاکارانه بر مسند نشسته اند و در سخنرانی ها دوست دارند اهلیت را در اوج تعریف بکنند که فقط شامل امثال خودشان بشود و بقیه همه مورددار باشند !! منظور آن بود که آن اهلیت ، ان طیف را می طلبد ، روباه را چه به مکه رفتن ؟!
    ممنون
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی