پاسخ:
و ما در خانه پدربزرگ نشسته بودیم که دائی کوچک با یک جعبه شیرینی به خانه آمد و کلی خوش بحالی به همه دست داده بود !! حالا بعد از سی سال هنوز نخل های سربریده را می توان در خرمشهر دید !! یعنی سی سال است که در انجا آب از اب تکان نخورده است !! من 73 هم رفته بودم و 93 هم !! بی خود نیست که روی خوش به دروغ های دولتمردان نشان ندادند ...
امان از دروغ بالاخص همانطور که مرقوم فرمودید دروغ های دولتمردان . بالاخره روزی در آنجا آب از آب تکان خواهد خورد . مظلوم تر از نخلهای سر بریده انسانهای سرافرازی بودند که هم در حماسه 34 روز مقاومت جانانه تا سقوط خرمشهر و هم در عملیات آزادسازی آن خاک پاک از جان مایه گذاشتند و رشادتهای آنها مصادره شد و هرگز نامی از آنها برزبانها نیامد !!!
پاسخ:
سلام بعله ... روزی خواهد آمد ولی برای برخی نسل ها دیر خواهد بود و برای توبه برخی ها ... !!
بالاخره توفیق شد که بعد از مدت ها بیام اینجا.. من اولین باری که سه چهار سال قبل خرمشهر رو دیدم، مات و مبهوت بودم. یک هفته ای که اونجا بودم هر روزش برام سخت تر از دیروزش گذشت. می نشستم و جای گلوله های روی دیوار مسجد جامع رو می شمردم. باید برای این روزهای خرمشهر هم یک ممد نبودی ببینیِ دیگر خواند، یک «خوب شد نبودی ببینی» هم باید توی شعر گذاشت.
پاسخ:
سلام شاید برای خیلی ها ملموس نباشد ولی ایرانی ها می توانند حدس بزنند که تا سالهای سال چه روزگاری بر شهرهای عراق و سوریه خواهد گذشت !؟ ممد هم شانس داشت که نماند !!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.