یادداشت های دادو

نهی از معروف ، امر به منکر !!

دوشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۳:۴۵ ب.ظ

شاید برای همه پیش آمده باشد که یکی زنگ زده باشد و گفته باشد : " شاید فلانی تماس بگیرد و از تو قرض دستی بخواهد !! مواظب باش هاااااا ... از فلانی گرفته و نداده است !! " ولی بندرت یکی می تواند شاهد بیاورد که یکی زنگ زد و سفارش یکی را کرد که اگر زنگ زد کمک اش کن !! "

 

مطمئنا یکی از راههای کلاه برداری ، مظلوم نمایی و فیلم بازی کردن است !! این یک راه کوتاه برای رسیدن به هدفی است که در حالت عادی زمان و انرژی زیادی برای رسیدن به آن نیاز است !! مستر شکسپیر می گوید " نه قرض بده و نه قرض بگیر !! اگر قرض بدهی دوست ات را از دست خواهی داد و اگر قرض بگیری از داشتن یک زندگی شرافتمند محروم خواهی بود !! " البته من انگلیسی ام زیاد خوب نیست و برداشتم را بجای ترجمه گذاشتم ، اگر کسی در مفهوم به مشکل برخورد ، می تواند به شماره مستقیم عمه ویکتوریا زنگ بزند و درست اش را از او بپرسد ، حتما که او انگلیسی اش خوب است !!

 

تعداد دفعاتی که شما در همین راه دستگیری به بن بست خواهید خورد خیلی زیادتر از دفعاتی خواهد بود که به نتیجه دلخواه و رضایت بخش رسیده باشد !! می توانید آنها را یادداشت کنید و نتایح اش را مثل نمودار برای خودتان ترسیم بکنید ( مثل خیلی ها که نتایج دیگران را نیز بعنوان تجارب خود بحساب می آورند !! ) و یا اینکه یک راه ساده را انتخاب بکنید ، اگر می توانید کمک بکنید و اگر نمی توانید به راهتان ادامه بدهید و اصلا روی این مسئله توقف نکنید !! تیری ست در تاریکی ، با درصد بسیار کمی ، شاید به هدف بنشیند و شاید هم نه !!!! ( مثل ماشینی که من در همراه اول برنده خواهم شد ، از طریق پرداخت بموقع قبض هایم !! ) حداقل اعصاب و حسن نیت تان برای خودتان می ماند !! راه سومی هم وجود دارد می تواند این معامله را برای رضای خدا انجام بدهید در اینصورت شما به یک بنده خدا کمک کرده اید ( همینقدر کافیست !! ) مطمئن باشید که هیچیک از تیرهایتان به خطا نرفته است مانند چکی که یک نفر بسیار قابل اطمینان پشت اش را ضمانت کرده باشد !!

 

===

 

چند روز بیشتر به انتخابات نمانده است ... کسانی که تا دیروز ممتنع بودند و گاها مخالف دادن رای (!) به جوش و خروش آمده اند و حس روشنفکری به خود گرفته اند و کاسه داغتر از آش شده اند و آتش بیار معرکه ی انتخاب بین بد و بدتر !!!

 

رای دادن ما هم مثل درس خواندن هایمان است !! 4 سال خورده و خوابیده ایم ، بدون اینکه یک صفحه دموکراسی و یا از دیگر کراسی ها مطالعه کرده باشیم و روزهای آخر منتهی به انتخابات مانند شب امتحان هی داریم دموکراسی مرور می کنیم و ازبر می کنیم و ...

 

===

 

دیشب یکی از طبقات (!) در کار سرخ کردن پیازداغ بود و بوی پیازداغ از طریق پاسیو در همه جای ساختمان ولو بود ... پاسیو راهی ست که از طریق آن نور به خانه ی ما می رسد ولی خیلی مهم است که بدانیم از طریق آن چه جیزی از خانه ی ما به دیگران می رود !! می خواستم بلند شوم و یک شیشه عطر معروف مشهد را باز کرده و در پاسیو بریزم !!! ولی به همان لعنت بر شیطان بسنده کردم !!!

 

در طبقه پائین ما انگار مهمانی بود ... صدای خنده های بسیار نوجوانانه می آمد ، آنمهم از نوع جیغ های شادی دخترانه !!!! شاید هم عموپورنگ را مهمان دعوت کرده بودند ، تا خوابم ببرد یک عالمه نفس عمیق کشیده بودم !!

 

از اوائل شب باران شروع شده بود ، گاه آرام و گاه تند !! صبح که بیدار شدم دیدم صدای شالاپ قطراتی که از شیشه ی بالای پاسیو به همکف شلیک می شود مانند کوبیدن بر طبل است !! محتملا در طبقات پائین چیزی بالاتر از صدای شالاب آب و طبل شنیده می شد ... درست است که ما قصد مقابله به مِثل نداشتیم ولی خدا را که داشتیم !!

 

  • دا دو

نظرات  (۲)

سلام 
از هر دری سخنی نوشته اید که همه آنها هم کاملا صحیح میباشند . اما دردهائی هستند از نوع بی درمان  که همگی ریشه در فرهنگ و رسوم ما دارند و بیشتر معضلات هم ناشی از آنهاهستند .حالا که بحث انتخابات را هم مطرح فرمودید .هیچکدام از آقایان کاری به معضلات فرهنگی ندارند .آنها بحث دزدی و دروغ و ریا کاری را مطرح میکنند و ملت هم جویای کار و شغل برای چندین میلیون لیسانس و فوق لیسانس هستند . با این مباحث به نظر میرسد در تمام این سالها به جز دزدی و دروغ و ریا ( بقول کاندیداها ) نبوده و البته در زمینه تولید هم فقط تولید اتوموبیل های بی کیفیت ( شاهد ترافیک و آلودگی هوا ) و تولید لیسانس و فوق لیسانس و بالاتر بی کیفیت ( شاهد بیکار و بی صاحب بودن مال بد ) و الا آخر .....
پاسخ:
سلام

دزدی و اختلاس و دروغ و ریا و ... همه معضلات فرهنگی هستند دیگر !! دیروز در محله ی شما که خیلی هم بالاشهر تشریف دارد ، لابد می دیدید که چگونه مردم از وقت ، آبرو و انرژی خود مایه می گذاشتند برای تبلیغ این و آن ( همان ها که مستندا همدیگر را به ندانستن و بلد نبود و دروغ و دزدی و عدم صداقت و ... متهم می کردند ! ) آن فرهنگ بالادستی اینها را تولید کرده است و این فرهنگ پائین دستی آنها را انتخاب !! می ماند مشکل من و شما که زیاد مهم نیست !!!
 
ضمنا سابقه نشان داده است که طبقه ظاهرا مرفه و فرهیخته نما وقتی سوار ماشین ها خوب می شوند بدفرهنگی درونشان بیرون ریخته و وحشی تر می شوند و بهتر است همان خودروی بی کیفیت وطنی را سوار بشوند ، بل هم اضل ( مثلا سه چرخه یا ژیان بهاری !! )
 
در مورد اشتغال باید عرض کنم ابتدائاً باید بنشینند و تعریف شغل را بفرمایند !!! در نظر آمارگیران اگر در هفته گذشته مشغول بوده اید ، شاغلید !! در نظر بانگ اگر رسمی بوده و قباله ی شغلی تان مهر و موم شده باشد ، شاغلید !! اگر اولی را بگیریم برای 70 میلیون نفر در کشور 210میلیون شغل داریم و اضافه هم هست !! اگر دومی منظور باشد ، 70% این 70میلیون نفر شاغل نیستند !!! و الخ ...
سلام
محله ما حدود 40 سال پیش بالای شهر حساب میشد و آنهم به خاطر آرامش و دوری از هیاهو ی امروزی بود .خدا بیامرز بانی این محله هم برای همه اقشار در سطوح مختلف جامعه پیش بینی انواع و اقسام منازل را در تیپهای مختلف و بقول امروزی ها کلاسهای مختلف از نظر در آمد و وسعت کرده بود . در عین حال همه این افراد فرهنگ استفاده از این نعمت را دارا بودند .تا اینکه با یک کودتای بدون خونریزی قاطبه توریستهای هم استانی !! علاوه بر تصرف تمامی مشاغل و مناصب ومقامات شهر این محله را هم بعد از اشغال تبدیل به محله هارلم ویا به عبارتی لیا ن شامپو  کردند وآنچه که باقی نماند همان فرهنگ بود و با اضافه شدن اتوموبیلهای شماره آزاد آنهم با مصوبه همان مقامات دیگر هیچ نشانی  نه از تاک ماند و نه از تاک نشان . در این فرهنگ هیچ نیازی به داشتن شغل نمیباشد  هر از چندگاهی موجی راه می افتد و عده ای مشغول میشوند  و همان مثالی که شما فرمودید از قول آمارگیران این یعنی شاغل بودن .
پاسخ:
سلام
امروز دیدم که در خیابان برای هزاران جوان مستعد شغل ایجاد شده بود .... داشتند برای کسایی که نمی شناختند ویزیتوری می کردند .......
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی