یادداشت های دادو

من اگر بودم ...

يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۴:۵۱ ب.ظ


دیروز یکی از همکارها خبر داد که لیونل مسی معروف گفته است که هزینه ساخت مدارس سوریه را بصورت تمام و کمال تقبل خواهد کرد و بعد از آن کمی در مورد این اقدام خیرخواهانه منبر گذاشت !!

 

امروز همان فرد دوباره اشاره ای داشت به این که لیونل مسی معروف هزینه ساخت 12 مدرسه در سوریه را تقبل کرده است ، خبرهای شنیداری غالبا همینگونه هستند و خیلی از افراد در بازگو کردن آنها مراعات برخی مسایل جزئی را نمی کنند ؛ همین مورد مدارس سوریه یا 12 مدرسه در سوریه از آن قبیل مسائل جزئی می تواند باشد !!

 

البته کاری هم نداریم که این ساخت و ساز در مناطق مسیحی نشین خواهد بود یا فرقی ندارد و به آموزش و پرورش کمک می کند تا 12 مدرسه تازه تاسیس در مناطق تخریب شده بسازد ؛ هرچند معتقدیم این دو مقوله باهم فرق زیادی دارد !!

 

سر میز ناهار ، یکی از همکارهای ما از آن دیگری سوال کرد که اگر تو باندازه ی لیونل مسی معروف ثروت داشتی ، به این چنین کارهایی اقدام می کردی ؟ جوابی که همکارمان داد در نوع خود جالب بود : " من مدرسه نمی سازم ، این وظیفه دولت است !! من اگر بخواهم کار خیری بکنم ، 15 - 20 تا آپارتمان می خرم و در اختیار تازه مزدوجین می گذارم تا بمدت سه سال در آنجا بنشینند و در آغاز راه مشکل زیادی نداشته باشند !! " بعد از آن قرار شد وقتی بقیه از ناهار برگشتند این سوال را مطرح بکنیم ... دلخوشی های کوچک همینطوری هستند دیگر ، برای برخی انبساط خاطر می شود و برای برخی راهی جهت شناختن درون برخی دیگر !!!

 

با توجه به سابقه طرح سوال های این چنینی ، غالبا همکارانی که بعدا وارد جرگه می شوند فکر می کنند که از قبل نقشه ی خاصی برای آنها کشیده شده است و کمی مقاومت می کنند و بعد از اینکه مطمئن شدند که مورد خاصی نیست ، یخ شان آب می شود !! برای این آب شدن یخ ابتدا خواستند تا من هم نظرم را بگویم ، من گفتم : " من اگر توانایی مالی داشته باشم چند تا مسجد می سازم ! " این گفته ی من بلافاصله با جبهه گیری یکی دو تن از همکارها مواجه شد " اینهمه مسجد هست ، بازم رحمت به مدرسه ساز !! " گفتم : " شما اگر دوست داری ، برو مدرسه بساز ، قرار شد هرکس آنطرف اگر قرار گرفت دلخواه خودش را بگوید ، ضمنا با اینهمه مسجد وضعیت دین و اخلاق مردم اینگونه است و نشان می دهد که هنوز کم است !!! "


یکی از همکاران بلافاصله در مقابله به مثل با نظر من گفت : " من می دهم در هر شهر چند تا میخانه بسازند ... هرکسی دوست داشت برود مسجد این ، دوست داشت بیاید میخانه ی خودم !! "

 

همکار دیگری گفت : " من اگر قدرتش را داشتم ، مرزهای کشور را کنترل می کردم که یک گرم موادمخدر وارد نشود ، بچه های مردم تلف شده اند !! "

 

یکی دیگر از همکارها گفت : " اگر اینهمه پول به من می دادند ، یک عالمه زمین می خریدم و هزار نفر افغانی استخدام می کردم و توی آنها خشخاش می کاشتم ... بالاخره یکی باید جواب مصرف داخلی را بدهد !! " در میان هایهوی خنده من اضافه کردم : " کار خوبی می کند ، چرا وارد کنیم و پولش به جیب قاچاقچی برود ، حظ اش اگر برای مال ماست ، منفعت اش هم برای خودمان باشد ... تازه اگر مردم بدانند تولید داخل است مصرف مواد یک عالمه کاهش پیدا می کند !!! "

 

یکی دیگر از همکارها گفت : " من چند تا کارخانه بزرگ می سازم و جوان ها را به کار می گیرم و خودم نگاه می کنم و از کار کردن و اشتغال آنها خوشحال می شوم .. "

 

سر آخر برای اختتام بحث و شروع کار گفتم : " تازه این وقتی بود که اینهمه پول بادآورده به شما بدهند ، مطمئنید که اگر برای بدست آوردن اینهمه پول زحمت کشیده بودید باز هم این کارها را انجام می دادید !؟ پول خاصیت ناجوری دارد ، مخصوصا که به جان و دلتان گره خورده باشد ، پول زیاد ، دل و جرات آدم را زیاد نمی کند ، اینکه بتوانید راحت پول هدر بدهید ، ولخرجی است !! بخشیدن با ولخرجی فرق دارد ... اگر می خواهید راحتتر ببخشید ، باید نگذارید پول به دل و جان شما بچسبد !! آن وقت فرق نمی کند که تهیدست هستید یا توانا ، هر جا لازم شد و دوست داشتید می توانید باندازه ی دلتان ببخشید !! چیزی که دل را بزرگ می کند ، داشتن ایمان است !! ایمان به کاری که می کنید و ایمان به هدفی که دارید و ... "

 

  • دا دو

نظرات  (۴)

  • همطاف یلنیـــز
  • سلام سلام
    من با پول مازادم! یه تیم از نویسنده و فیلمنامه نویس و شاعر و ترانه سرا و طراح لباس اهل دین و ایمان و دلسوز فرهنگ اسلامی ایرانی، جور می کردم و با تولید محصولات فرهنگی، فرهنگ خوب خوب نمایش می دادم. بَه‌بَه ^_^

    پاسخ:
    سلام
    به به ...
    پیشنهاد مسجد جامع الاطراف بود، گمونم دوستان تون متوجه نشدن.. البته نه مسجد با هویتی که امروزه داره، بلکه مسجد به معنای ایده آل و دقیقش خیلی پیشنهاد هوشمندانه ایه.. موافقم.
    سوال های سختی از خودتون می پرسید، جوابش می تونه تبعات سختی داشته باشه.. جواب دادن به اینجور سوال ها مساویه با بیرون ریختنِ هرچه فضیلت و رذیلت، هرچه درایت و بی عقلی، هرچه سلامت و مرضی که یک آدم در فکر و اخلاق و دین و شخصیتش تا به حال اندوخته.. یک هو همه چیز رو می شود! دست کم برای خودش..
    من اگه بودم بازی تونو بهم می ریختم و جواب نمی دادم. به اندازه ی شما شجاع نیستم شاید..
    پاسخ:
    حرف زدن بمراتب راحت تر از جواب دادن است ...
    این روزها شاهدیم که کاندیداها از جواب فرار کرده و پشت تریبون ها به حرافی مشغول هستند ...
    سلام بر همشهری دادو

    چه جالب
    همین چند لحظه قبل داشتم این حکایت شیرین شیخ شیراز رو میخوندم:
    http://ganjoor.net/saadi/golestan/gbab6/sh7/

    بعد به وبلاگ شما اومدم و مطلب شما رو خوندم و بخصوص پاراگراف آخر خیلی به دلم نشست ..

    اجازه هست منم بگم با پول چکار میکردم؟
    متشکرم!

    البته به احتمال زیاد خودتون میتونید حدس بزنید!

    بله!
    حیوانات بی پناه ...

    من یه شهرک بزرررررگ و مجهّز میساختم برای سگ ها و گربه های بی پناه
    تمام امکانات آسایش اونها رو فراهم میکردم اعم از بهترین نوع غذا و تنقّلات! و بهترین جایگاه استراحت و بهترین امکانات پزشکی و درمانی ... حتی براشون شهر بازی هم درست میکردم..
    خلاصه بهشتی براشون میساختم که به رویا هم ندیده باشن...

    چندین نفر نیروی  انسانی علاقمند و مسئول و دلسوز رو هم استخدام میکردم با حقوق فوق مکفی! که دلسوزانه و مسئولانه به امورات شهرک حیوانات رسیدگی کنن ...

    بعد هر بار که دلم از دنیا و آدمهاش گرفته بود میرفتم اونجا و نگاه میکردم و لذت میبردم و بدیهای جنس بشر رو از یاد میبردم ...

    با تشکر از فرصتی که در اختیار من گذاشتید !

    پاسخ:
    سلام
    نیت خیر مطمئنا به عمل و نتیجه خیر منجر می شود ...
    این روزها روحیات حیوانی به جوامع انسانی نفوذ کرده و انسانهای سگ صفت ، گربه صفت ، گرگ صفت و ... زیاد شده است ، یک فکری به این حیوانات بکنید
    راستی اون دوستتون که قصد  دارن میخانه بسازن! احتمالاً تحت تاثیر این بیت بودن:

    یک ناله ی مستانه ز جایی نشنیدیم
    ویران شود این شهر که میخانه ندارد !

    پاسخ:
    شاید هم خاطره داشت ...😉☺
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی