یادداشت های دادو

حق الناسی بنام رای مردم !!

سه شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۴:۳۶ ب.ظ

می گویند آرای مردم " حق الناس " محسوب می شود و مسئولین رای گیری و کسانی که این آرا را به خود جلب می کنند در مقابل آن مسئول هستند !!

 

با وجود ریخت و پاش های آشکار و بزرگی که در هر مقطع و سطحی از زندگی روزمره ما اتفاق می افتد و در هرکدام حقوق مستقیم و غیرمستقیم زیادی زیرپا گذاشته شده و فدای مصالحی می شوند که بیشتر از آنکه مصالح دین و مردم بوده باشد ، مصالح اشخاص غالبا ناصالح می باشد (!) آیا می توان در پشت پرده به رعایت حق الناس دلخوش بود و یا متصدیانی که به اسم خدمت و در راستای ارضای خودخواهی ها و مال اندوزی ها در پست هایی که وظیفه داشتند تا به مردم خدمت کنند و نکرده اند را با چنین جملاتی متوجه کرد ، آن هم زمانی که توجهات بطرز فجیعی در جاهای دیگری متمرکز شده اند !!

 

حق الناس یکی از واژه های کلیدی در زندگی دینمدارانه می باشد و ارزش آن تا حدی است که بعنوان یک شاخص می توان از آن استفاده کرد ، مثلا برای رسیدن به یک هدف جغرافیائی داشتن نقشه منطقه یک ابزار کمکی بسیار خوب می باشد ... اگر نقشه وجود نداشته باشد تعیین جهت و کمک گرفتن از ستارها ها و ... مفید فائده خواهد بود. در زندگی دینی که تمامی رفتارها و اعمال در راستای هدفی والا و رسیدن به قرب الهی می باشد ابزارها و شاخص های زیادی وجود دارد تا کمترین انحراف در زندگی پیش بیاید ، در دوره و زمانه ای که دوره و زمانه ی ما مثال خوبی برای آن می تواند باشد ، فتنه و آشوب باندازه کافی شاخص ها را مسموم و مجهول کرده است (!) ولی حداقل یک شاخص ویژه وجود دارد که قسمت عمده ی آن در خود شخص می باشد و رد هر زمان و برهه ای می تواند با استفاده جستن از آن زندگی مذهبی و پاکی را برای خود ترسیم نماید و آن رعایت حقوق دیگران می باشد ، رعاین حقوق دیگران وابسته به دین و مرام خاصی نیست و یک مرام بسیار شخصی و متکی به شخصیت مذهبی فرد می باشد ! زندگی مذهبی یک زندگی آراسته به فضایل انسانی است ، زندگی ساده و زیبائی که با رفتارها و گفتارها و پندارهای نیکو صیقل خورده باشد و ربطی به ارتباط داشتن با ادیان آسمانی و مکاتب زمینی ندارد ...

 

دیروز از ساعت 11 صبح تا حوالی 16 برای ددر داخل شهری ، در مرکز شهر بودم ... روز کارگر بود و تعطیل بودم و داشتم از یک تعطیلی خاص که برای خودم بود استفاده می بردم !!

 

از زمانی که وارد اتوبوس شدم تا بطرف بازار و بخش مرکزی بروم ، در هر قدم یک ناهنجاری دیده می شد !! گاهی اوقات در شهرهای بزرگ ، مسئولین سرمشغول (که یا درگیر انتخابات هستند و یا درگیر بستر سازی برای انتخابات بعدی !!) ترافیک را جزو زندگی روزمره تلقی می کنند و نه تنها به علاج آن چاره ای نمی اندیشند بلکه آن را رها می کنند و اوقات بسیار زیادی از وقت مردم در سطح خیابان ها هدر می شود ... بغیر از مسائلی مانند عدم کشش مناسب خیابان ها که شاید در درازمدت بشود برای آنها کاری کرد و یا با مدیریت غلط آنها را برای درازمدت تشدید کرد (!!) ، مسائل جزئی زیادی هم وجود دارد که در تشدید ترافیک های سنگین دخیل هستند که پلیس راهنمایی می تواند آنها را حل نماید ولی بغیر از برخی سرگردنه های خاص که برای پلیس جماعت خالی از دلخوشی نیست (!) در اکثر جاها پلیس با گذاشتن دوربین و رها کردن مسیرها به امید خود رانندگان ، خود را کنار کشیده است !!

 

وقتی فلسفه ی حضور پلیس ، تامین درصدی از بودجه راهنمائی و رانندگی از محل جریمه ها باشد و صدور جریمه ها بصورت دیجیتالی صورت بگیرد و چه بسا چند برابر آن درصد از بودجه ، تامین بشود ، حضور فیزیکی پلیس را از خیابان ها و جاده ها حذف می کنند !! مرگ که قسمت همه هست و دست خداست ، تاوان اشتباهات رانندگی را هم بیمه می پردازد ، پلیس هم که زینت جاده ها و خیابان هاست !! اتفاق هم که همیشه و همه جا می افتد ، هزار بار اتوبوس های ما دچار سانحه شده اند و یکبار هم اتوبوس ما که توریست های خارجی در آن نشسته اند بشود !! بجای ماشین های نامحسوس ، اگر افسران نامحسوس در اتوبوس ها نشسته باشند می بینند که اوضاع ناوگان حمل و نقل جاده ای تا چه حدی وخیم می باشد !!

 

توقف های سوبله و دوبله در محل های خاص که تشدید کننده ترافیک می باشد ندیده گرفته شده و آقا پلیس که یکی از همین روزها باید از او تقدیر شایسته ای بعمل بیاید بصورت رندوم به کمربندی که نفر پشتی نبسته است گیر می دهد !! بسته نبودن کمربند نفر پشتی و حتی جلوئی ، خطری را متوجه خود فر د می کند و بهتر است برای فرهنگ سازی و در حد تذکرات مداوم به آن اکتفا بشود ولی تخطی هایی که باعث ایجاد خطر و هدر رفت وقت مردم می شود غیرقابل گذشت هستند که بدلایلی از انها صرفنظر می شود !!

 

در جامعه ای که حق الناس در حد یک افسر پلیس و اداره راهنمائی رعایت نمی شود ، چه انتظاری می توان داشت که فرمانده و مسئول و رئیس جمهور و ... برای رعایت آن ملزم بوده باشند !!

 

===

 

امروز روز معلم بود و هست ... کاش معلم های ما در کنار همه ی آموزش هایی که در سر کلاس می دهند ، باندازه ی نیم ساعت در هفته ، درس رعایت حقوق دیگران را هم بتوانند بدهند !! البته از شواهد و قرائن و تعریف های زیاد ، چنین دریافت می شود که بسیاری از همین معلم های نازنین در هدر دادن اوقات دانش آموزان دست کمی از بسیاری از پلیس های راهنمائی ندارند !!!

 

من این روز را به همان تعداد کم از معلم های خوب تبریک می گویم !!

 

  • دا دو

نظرات  (۲)

سلام  همه فرمایشات شما درست و عدم رعایت حق الناس توسط پلیس هم درست . اما باید پذیرفت همه مسائل اجتماعی در ارتباط با یکدیگرند . اینکه اینهمه اتوموبیل بی کیفیت و یا با کیفیت داخلی و خارجی و غیره با رانندگان بی کیفیت تر در خیابانهای بی کیفیت تر تر در حال جولان دادن هستند و از طرف دیگر شهرداری  هم اجازه ساخت و ساز برجهای سر به فلک کشیده اعم از تجاری و مسکونی را در قبال دریافت پول اعطا میفرماید ویا فلانی یک تالار پذیرائی در یک کوچه هشت متری با ظرفیت هزار نفر احداث میکند و هیچکدام از این پروژه ها فکر پارکینگ برای خیل عظیم اتوموبیل ها را نکرده اند و فقط به فکر جیب خودشان هستند و آنچنان پدری از حق الناس و حتی خود ناس (مردم ) در آورده اند که نگو و نپرس ( یعنی در حد شهر هرت ) آنوقت پلیس وظیفه شناس چه کاری از دستش برمی آید ؟؟؟
پاسخ:
سلام
همه فرمایشات شما درست تر ...
یک نظم داریم و یک انضباط !! نظم برخاسته از شعور فردی است ولی انضباط یک برنامه برای منظم سازی فردی یا اجتماعی می باشد !! نظم برای فرد نه تنها ناراحت کننده نیست بلکه شادی آفرین هم هست ولی انضباط بدلیل اینکه گردن نهادن به برنامه ی بالادستی است برای همه ناراحت کننده است ، برای همین است که ملت همیشه در صحنه ی ما در حالیکه از بی نظمی می نالند ( و سرشار هستند !! ) از انضباط عمومی هم رویگردان هستند و فکر می کنند عدم توقف در چراغ قرمز دهن کجی به رئیس جمهور است !!!!
و امممممما آقای پلیس ، مجری انضباط در شهر است !! و باید کش اش را گرفت و رها نکرد و حکم نمک را دارد که فرموده اند " هر چه بگندد نمکش می زنند   وای به روزی که بگندد نمک " چرا پلیس می تواند فلان غذاخوری صاحب نام را بدلیل قرار گرفتن در چهارراه و انسداد راه ببندد ولی فلانی ها را نمی تواند !!! چرا سر فلان چهارراه به کوچکترین خطای تذکری جریمه می نویسند و راهشان از از فلان خیابان که مرکز نمایشگاههاست نمی افتد !؟ بدلیل اینکه از یکی بودجه اداره شان را تامین می کنند و از دیگری سر سفره ی خود را رنگین می کنند !!
سلام  حالا که عرایض بنده هم درست است و البته فرمایشات شما نیز هم درست تر . اما به یک نکته در سطر آخر عرایضم اشاره کردم در داخل پرانتز  و آنهم عبارت شهر هرت است . در شهر هرت نظم و انظباط  معنا و مفهوم خودرا از دست میدهد و انسانهای با شعور هم خون دل میخوررند .
پاسخ:
سلام مجدد
البته که ما خوشبین تر هستیم و آن اینکه این هرت بودن از ناآگاهی عده ایست که عده ای جاهل را بعنوان متولی انتخاب کرده اند و هرت بودن از ناحیه غرض ورزی و دشمنی نیست ( هرچند گهگاه بوی غرض ورزی های قومیتی هم بمشام می رسد !! )
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی