تا قسمت چه باشد !!؟
بقول شاعر : " این روزها که می گذرد شادم. این روزها که می گذرد شادم که می گذرد. این روزها شادم که می گذرد "
مثل این روزها را چند بار هم تجربه کرده ام ، نمی دانم چرا فرقی نمی بینم در این روزهای مشابه ... این روزها بوی پایان دوره ای خاص را می دهد !! مثل روزهایی پایانی سربازی !! یا همان روزهای پایان کارم در نهضت سواد آموزی !! پایان دوره ای که در چاپخانه بودم !! حتی پایان دانشگاه ...
یعنی فرقی بین این پایان ها نیست !؟ آیا همه ی پایان ها یک طعم و مزه دارند !! شاید هم من ، به همه ی پایان ها ، یکجور رسیده ام !! پایان های کوچک در یک مسیر بزرگ ، مانند عوارضی های یک اتوبان بزرگ ، پشت سر گذاشتن مقاطع مختلف زندگی ...
تلاطمی که در اطرافم وجود دارد ، نشان می دهد آن اتفاقی که 13 ماه قبل باید می افتاد ، در حال رخ دادن است ... بعد از 21 سال و اندی زمزمه های بازنشستگی به گوش می رسد !! نگرانی جزء لاینفکی از یک زندگی جهان سومی می باشد ، مخصوصا در مورد جریان هایی که شامل درازمدت ها می شوند !! مثلا بیمه ها ، مثلا سوابق کاری و ... جائی که تباث و تضمینی وجود ندارد ، این گونه بحث ها نگران کننده هستند !!
در طول 10 سال گدشته ، خیلی از همکاران که درگیر مسایل مربوط به صندوق بازنشستگی آینده ساز بودند ، نگرانی ها و استرس های زیادی متحمل شدند و عمده دلیل آن شیادی کارفرمایان بالادستی و عدم پاسخگوئی بیمه ظاهرا متشخص آینده ساز و عدم وجود دستگاهی برای نظارت بر عملکرد این قبیل بنگاههای مالی و سرِخود رها شده بود !! دودر کردن و دودوزه بازی کردن از ابزارهای شاخص مدیریتی در کشور ما بشمار می روند و آحاد جامعه هر کدام در یک مقطعی ، چوب بدمدیریتی را لای چرخ زندگی شان تجربه کرده و یا خواهند کرد ...
هنوز هم خیلی ها هستند که نمی دانند چرا ، ولی می دانند که باید نگران باشند !! این روزها وارد هر جمعی که می شوم ، پای این بحث ها بمیان کشیده می شود و من بیخیال و آرام ، که شاید برای برخی از همکاران ناراحت کننده باشد ، از کتار بحث رد می شوم !! برخی ها انگار دوست دارند همیشه برای خود سوالی در ذهن داشته باشند و فکر می کنند ذهن بی سوال ذهن فعالی نیست !! و نمی دانند که بدترین نوع بیگاری ، کار کشیدن بی خود و بی هدف از ذهن است ... ذهنی که فقط در آرامش می تواند بهترین حالت از فعالیت را نشان داده و زیبائی ها را درک بکند !! البته موافق کسانی که بدون سوال از کنار زندگی می گذرند نیستم ، و می دانم یک ذهن فعال باید به سوالات زیادی جواب بدهد ، ولی هر سوالی را شایسته طرح نمی دانم !!
همیشه در این زمان ها احساس تنهایی می کنم ... احساس خود بودن ، همان احساس تنهایی است و این حس شادی آور است !! ...
" این روزها که می گذرد شادم. این روزها که می گذرد شادم که می گذرد. این روزها شادم که می گذرد "
.
تبریک گذر این دوره از زندگی،
می دانم از قبلتر برای این روزها و روزهای پسین برنامه چیده بودید
تا قسمت چه باشد
ولی
گذر عمر برای من این روزها بی پایان است و بی آغاز
این روزها که می گذرد شادم. این روزها که می گذرد شادم که می گذرد. این روزها شادم که می گذرد