!!!!

شروع سال ، آغاز ثبت نام برای شوراهای شهر و روستا بود !! یک تمرین دیگر برای توسعه زندگی مدنی و گامی برای مدرنیته ... و خواهربانو بعنوان گزارشگر در صحنه ثبت نام حضور داشت !

 

کسی که در اصل موضوع شورا و مدیریت شورائی شهر مشکل داشته باشد مستحق فاتحه ی قبل از فوت است ولی در چیدمان سنگ اول اگر کسی دقت نداشته باشد ، ابدالدهر (!) مشمول الذمه دیوار کجی خواهد بود که ناشیانه بالا می رود ...

تبریز را شهر اولین ها نامیده ایم ، نامیده اند ، خواهند نامید !! دلایل زیادی برای این نامگذاری وجود دارد و جای شکی باقی نمی گذارد ولی یک نکته ی اساسی تر هم وجود دارد ... اینهمه اول بودن و نصب عناوین پرافتخار در دیوارها و کتاب ها ، آیا همگی مثبت و مایه ی تفاخر بوده !؟ آیا برای این پیشتازی ها اشتباهاتی هم بوده که در صف اولین ها ثبت شده باشد !؟ مثلا شورای شهر تبریز در دوره ای که گذشت ، کثیف ترین و پر خطاترین مجموعه ی شورائی بود و قریب باتفاق اعضا در ارتشا و خلاف غوطه ور بودند و اولین شورای شهری بودند که تا مرز انحلال کامل پیش رفتند و با مصونیت سیاسی ، عرفی و قانونی و انواعی از کارت های قرمز و زرد ، لنگان لنگان ماههای آخر را طی کردند ، برخی با وثیقه و برخی تحت الحفظ و ...

 

هر چند طبق گزارش دم دستی ، همان افراد خاطی بر اساس احساس وظیفه و طبق اعلام خودشان ، بنابه درخواست خواص که معلوم نیست جزو کدام دسته از جانوران هستند (!؟) دوباره برای ثبت نام آمده بودند و از قرار معلوم برخی از آنها بنا به درخواست خواصی دیگر و ترس از بازداشت دوباره پا پس نهاده اند ... هرچقدر که حیا برای دینداری توصیه شده است ، بی حیایی برای دنیاداری لازم است !

 

البته سوال زیر پوستی من از بالدیز خانم این بود که کاش زمانی که معاون استاندار از نحوه ثبت نام و حواشی آن اطلاعات می داد و به سوال گزارشگران پاسخ می داد ، کاش از او می پرسیدید چند درصد از بالای ششصد نفری که برای شورا شدن ثبت نام کرده اند ، شناسنامه ی صادره از تبریز داشتند !؟

 

عضو شورا شدن و صاحب عنوان و مسند و منصب شدن ، نوعی از شخصیت شوئی برای برخی افراد بی اصل و نسب است ، دقیقا مانند داستان پول شوئی !! و معلوم نیست در کجای تعیین و تشخیص صلاحیت ها قرار می گیرد ، بنابر شواهد قبلی ، کسانی که باید این موضوع را بررسی بکنند خود از طایفه ی رطب خورده ها هستند و ... !!!