یادداشت های دادو

اوقات خوش آن بود که در خواب بسر شد

جمعه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ۰۲:۴۲ ب.ظ

دیروز حوالی ظهر بود که تماس هایی رد و بدل شد و قرار شد یک تک پا برویم طرف جلفا ، برنامه ای که برای خرید نداشتیم ، حداقل حال و هوایی می تکاندیم !!

 

از خروجی شهر تازه رد شده بودیم که ترافیک غیرروان ما را متوجه حادثه ای کرد ... کمی حدس زدیم که شاید تصادف رخ داده و حالا حل می شود و همینطور حدس زدیم تا اینکه توقف ترافیکی ما حدود دو و نیم ساعت شد.  طبیعی بود که مردم خویشتن داری شان را از دست بدهند ولی با اعتراضاتی که بیشتر شبیه غر زدن بودن وقت را می گدراندیم ... مردم فهیم و دردخو کرده ، حتی نسبت به مطالبات قانونی خود نیز بی اعتنا شده اند و بی جهت نیست که هر روستایی که وارد شهر می شود ، دو روز بعد صاحب میز وزارت و صدارت می شود ...ووقتی دو رئیس جمهور متوالی کشور از یک استان محروم و درجه چهار انتخاب می شود ، آدم می بیند وعده خدا تحقق یافته و زمین به مستضعفین به ارث رسیده است !!


کمی که جلوتر رفتیم ، یکی از دوستان قدیم ؛ از نوع گرمابه و گلستان ، که حالا تا سر کوچه هم قد نمی دهد (!!) ، گوشی بدست برای آنکه پشت خط بود توضیحات مکفی می داد ... من به بانو که پشت رل بود اشاره کرده و گفتم : اینخرابکاری نتیجه این شخص خواهد بود ، احتمالا دارند اینجا کاری می کنند !؟ ناگفته نماند که این دوست تاریخ گذشته ی من ملقب به عنوان گاو می باشد و زندگی چهل سال گذشته اش نشان داده که این لقب ماندگار ترین شاخص در شخصیت اش می باشد ... اصطلاحا به او عمو می گفتیم.


به دوستی پیام دادم که عمو راه بندان ایجاد کرده است ، دوستم برداشت مفهومی کرده و گفت : یعنی یک گاو آمده وسط جاده !؟

 

طبق معمول حرص خوردن من شروع شد ... چرا یک پلیس در ابتدای مسیر نبود که به ماشین ها بگوید : بعلت گندکاری مسئولین موجب انسداد راه شده است !؟ خلاصه بعد از آنهمه ترافیک مرده تازه به راهبندان رسیدیم و دیدیم مسر را بسته اند و مجبور شدیم از خاکی بزنیم به اتوبان مجاور و ادامه مسیر بدهیم ...

 

متاسفانه وقتی مردم به این قبیل مشکل ها برمی خورند ، عده ای خوشحال می شوند که فرصتی پیش آمده است تا به چشم بیایند !! مطمئنا در کنار هر عملیاتی که صورت می گرفت نمی شد از کنار حماقت بزرگی که مسئولین نامحترم داشتند ، براحتی گذشت ... نصب یکی دو عدد بنر در ابتدای مسیر و تقاطع ها می توانست از اتلاف وقت عده زیادی جلوگیری بکند ولی حیف که برای گزینش مسئولین خرافت و حماقت شرط اصلی است و اگر در مورد حقوق شهروندی از مسئولین بازخواست بشود ، همگی رفوزه می شوند !!

 

رفتیم و به جلفا رسیدیم و دوری زده ، حال و هوایی تازه کرده و برگشتیم ... تقریبا نصف شهر ، حوالی عصر و ابتدای شب در بی برقی بودند که آنهم زیاد مهم نبود.  مهم این است که رئیس جمهور از آینده روشن حرف می زنذ و به دشمنان خط و نشان می کشد و نمی داند با اینهمه لامپ سوخته به هیچ آینده روشنی نمی شود دست یافت.

 

از قرار معلوم ، بعد از مطالبات واقعی مردم در دنیای مجازی ، معاون استاندار از مردم عذرخواهی کرده بود ، ولی چه فائده !! البته بدلیل اینکه این عذرخواهی ها تاثیری در اشتباهات آتی ندارد برای همین نه تنها نوشداروی بعد مرگ که مرگ موش مکمل مرگ می باشد ...

 

وقتی وقت مردم پشیزی برای مسئولین ندارد ، بهتر است این اوقات در خواب صرف شود که شاعر فرموده :

اوقات خوش آن بود که در خواب بسر شد

باقی همه بی حاصلی و دربدری بود ......

 

  • دا دو

نظرات  (۳)

سلام و عرض ارادت
وقتی خود مردم هیچ ارزشی به وقت وانرژی خودشان قائل نیستند چه فرقی میکند که رئیس جمهور و یا مسئولین چه کسانی هستند و در چه موردی صحبت میکنند این مردم از صبح تا نیمه های شب و حتی ساعات اولیه بامداد روز بعد در خیابانها و مجتمع های تجاری و تفریحی !! و کافی شاپها علاف و پلاس هستند و تا ساعت 11  صبح روز بعد در خواب ناز از همان نوعی که شما هم شعر حضرت حافظ را شاهد آوردید هستند .انهائی هم که ارزشی به وقت میدهند آنقدر از این مقوله وقت کم می آورند که فرصت و هزینه صرف آن را ندارند . اصلا اون قدیمها که نه این مراکز تجاری و تفریحی !! ونه این مراکز آزاد تجاری وجود داشت و نه حتی اینهمه اتوموبیلهای شیک دستاورد این گونه مراکز و اینهمه وسائل ارتباط جمعی که ماهیتشان برای تسهیل امورات و صرفه جوئی وقت میباشد نبودند . استفاده بهتری از وقت و اوقات فراغت میشد .  .....باقی غزل زینسان شمار  که زینسانم آرزوست                         
پاسخ:
سلام بر حضرت بزرگوار ...
اینکه مردم قدر وقت خود را نمی دانند، درست !! مشکلی ست که در تاریخ و فرهنگ دیرپای ما ریشه دارد !!! ولی دلیل نمی شود وقتی کسی قدر وقت خود را نمی داند و یا احیانا بدلیل شرایط ناگوار زندگی ، زود به زود احساس نیاز به هواخوری می کند و بدلیل نبود امکانات تفریحی مناسب و کافی ،بازارگردی و تماشای ویترین ها را برای خود مایه انبساط خاطر کرده است (!!!!) مسئولین غالبا نفهم بیایند و این اوقات را به نفع خود هدر بدهند ...
یکی از دلایلی که مردم نمی توانند برای اوقات خود برنامه ریزی بکنند ، همین بی نظمی و بدمدیریتی های رایج است ... بقدری تنش در اوقات مردم وارد می شود که برنامه ریزی را مختل و اوقات را به اجزای کوچک و بدرد نخور تقسیم می کند که تنها بدرد تخمه شکستن و پست سر این و آن حرف زدن می خورد ...
اگر سعدی  در زمان ما زندگی می کرد ، مطمئنا قسمت هزلیات دیوانش صد برابر قسمت غزلیاتش می شد !!
سلام و درود بر جناب دادو

بقول خدابیامرز مادربزرگم: بجای شمع کافوری، چراغ از نفت میسوزد

خیلی وقته که نه تنها وقت مردم، بلکه کلّ زندگیشون برای مسئولینِ بظاهر محترم، بی ارزش و بی مقدار شده... فقط زنده باد منافع شخصی!!
جایی که برای جان افراد کوچکترین ارزشی قائل نیستن، وقتِ مردم کیلویی چند؟!!

گاهی همون خونه موندن و کتاب خوندن حال آدمو خوشتر میکنه تا هواخوری همراه با دربدری و حرص خوردن!!!

چند روز قبل رفته بودم یک قنادی که صاحبش یک آقای تقریباً هفتاد ساله ست
سر درد دلش باز شد (از محل قدیم مشتریش بودم) و گفت خانم شما یادتون نمیاد ولی قدیما تو شیراز فقط سه تا داروخانه داشتیم، الان هفت هزار داروخانه تو این شهر هست(به نظرم آمارش کمی اغراق آمیز بود البته!!) همشون هم از شلوغی نمیدونن از دست کی نسخه بگیرن .. اینا همش مال اعصابه ها !!! مال فشار و استرسی که هر روز به مردم وارد میشه .. خدا از سرشون نگذره!!




پاسخ:
سلام
شاید دلیل این باشد که مردم کار بی منت و خدمتگزاری را خوب درک نمی کنند و بعبارتی مخدوم لایقی نیستند و برای درکاندن خدمت به خلق باید چوب اربابی و منت بالای سرشان باشد ، این مردم شامل ما نیست و جهان شمول است انگار ... انتخابات اخیر آمریکا هم نشان داد که نگاه عمومی مردم از نوع خیره به زر و زور است و تاسف و تاثرشان به جنبه های خوب از دست رفته در گذشته شان !!
مردمی که برعلیه خود نشوریده باشند ، در آزادترین حکومتها هم برده ای بیش نیستند.
راستی اگه در کنار شیخ اجل، سعدی شیرین سخن، مرحوم ایرج میرزا هم زنده می بود، حق مطلب رو بهتر ادا میکرد گمانم !!!!
پاسخ:
سلام
پای هزلیات که بمیان آید شیخ زیاد است ، هرچند اجل نبوده باشند ....
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی