یادداشت های دادو

نابینا و چاه !!

يكشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۳۸ ب.ظ

ما بچه بودیم و شنیده بودیم و بعد بزرگ شدیم و خواندیم که " اگر بینی که نابینا و چاه است   /    اگر خاموش بنشینی گناه است " اول از همه آهنگ شعر خوشآیندمان شده بود و بعد هم که حس انسان دوستی و ... به آن اضافه شد و حالا این شعر را در مورد گربه ها هم مدنظر داریم !!

 

بعدتر ها دیدیم که نابینا دو دسته است ؛ آنکه چشم اش نمی بیند و آنکه چشم اش می بیند و عقلی که پشت سر آن هست نمی فهمد !! یا خودش را به نفهمی زده است ... مثال واضحش را همه دیده ایم ؛ توی صف نانوایی ایستاده اید و یک نفر می آید و همه را رد شده و جلو می رود !! مطمئنا اگر موقع جلو رفتن پای عده ای را زیرپا بگیرد و یا به چند نفر تنه بزند ، معلوم می شود که کور است ولی وقتی همه را رد می کند و جلو یم رود نشان می دهد که چشم عقلش کور است !!

 

کمی از این زاویه به جامعه مان نگاه بکنیم می بینیم که یکعده ی کثیری کور چشم دار ، با پرستیژهای متفاوت ، در سطوح مختلف جامعه در حرکت هستند و با انواعی از رضایت های کورکورانه و یا نارضایتی های کورکورانه روزگار می گذرانند !! غالب رضایت مندها از سهم ناراضی ها می خورند و غالب ناراضی ها اگر دستشان بیافتد از آن دسته ی قبلی کم ندارند که گاهی هم بی حیاتر ظاهر می شوند !!

 

حالا کار کمی سخت شد ...


گاهی اوقات این نابینایان چشم دار به مشکل برمی خورند و اینجا باید حق و حقوق آنها را از گربه ها جدا بکنیم !! چون وقتی به احمقی کمک می کنیم به حماقت او سرعت می بخشیم و چه بسا این مشکل بواسطه ی دعای یک مظلوم سر راه او سبز شده است !!

 

برای اینکه از مرز اشاره زیاد دور نشوم ، بهمین اندازه بسنده می کنم و همین بس که آن شعر را در مورد انسان های با عصای سفید و سایر موجودات نیازمند ملاک قرار داده و زیاد احساساتی نشویم ...

 

===


یکی از دوستان من آدم بسیار صبوری است ، آنقدر صبور که برای شنیدن دو کلمه از او باید هل اش داد !! برای هیچ کاری عجله ندارد ؛ حتی حرف زدن !!

 

یکبار بهمراه عده ای به یک برنامه ی ددری می رفتند و چون او چند بار آن مسیر را رفته بود ، از او خواسته بودند که جلو بنشیند و راه را نشان بدهد ... از همان ابتدای حرکت ، راننده که مثل اکثر همکارانش در منم گوئی دست کمی نداشت شروع به وراجی کرده بود که فلان قدر سال است که توی این راههاست و همه را مثل کف دست اش می شناسد و ... و او هم آرام نشسته بود و راننده فکر می کرد که گوش می دهد ؛ من مطمئنم که زیر لب ذکر می گفت !!

 

القصه راننده یک فرعی را پیچیده و وارد مسیر دیگری شده بود و تازه بعد از یک ربع ، یکی از سرنشین ها گفته بود که داریم اشتباه می رویم و این مسیر به فلان جا نمی رود !! و به دوستم گفته بودند که چرا گذاشتی به این طرف بپیچد !؟


گفته بود : " من دیدم که عوضی می رود ، خودم چیزی نگفتم !! درست اش این بود که موقع رسیدن به تقاطع از من می پرسید ، وقتی آنقدر غرور دارد که نمی پرسد ، همان بهتر که گم بشود و تا خرخره ضایع بشود و عقب گرد بکند ، شماتت بشنود و بفهمد که خالی بستن با واقعیت فرق دارد !! "

 

یکی دوبار این مسایل برای من هم پیش آمده است که متعاقبا یکی را در اینجا تعریف می کنم ، حالا زمان خوردن ناهار است و گربه ها منتظر هستند ...

 

  • دا دو

نظرات  (۲)

دادوجان، شما چ میدهید قلمتان میخورد ک تندتند میتراود و پربار است؟! ای کاش قلمتان ب اندازه ی یک نوشته هم ب اوصاف طایفه ی منحوسه ی رانندگان عنایت کرده و از خجالت ایشان درآید.
رفیقتان من را یاد مرحوم سلیمان قُرَّک انداخت؛ شیرین عقل بود و کمی منگل. با این حال بیشتر از آن میفهمید ک تصور میشد اما عجیب تودار بود!
پاسخ:
ماشین ها در جامعه ی ما ادامه ی آدمها هستند !!!‌ و پرده ای که شخصیت درونی شان را نمایش می دهد ...
سلام بر همشهری دادو

در مورد رانندگی، من معتقدم هر فشاری که تو زندگی به مردم وارد میشه، قبل از هر چیز در رانندگی هاشون نمود پیدا میکنه!!
یعنی طرف دلش از هر کجا پر باشه (اعم از مسائل اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی و غیره) تلافیش رو در رانندگی سر رانندگان قانونمند در میاره!!!
و صد البته شخصیت آدما در این بین خیلی تعیین کننده ست ...

در مورد گربه ها الهی که خیر ببینین
من همیشه دعاتون میکنم که اینقدر نسبت به این مسئله دغدغه دارین ..
الهی خیر و برکتش تو زندگیتون بیاد که مطمئناً میاد ...
پاسخ:
سلام
انسان ها از راههای مختلفی خود اصلی شان را نشان می دهند ، ولی تعامل اجتماعی در فرهنگ های معیوب تنها راه شناسایی را از حرفهای آدمها می داند و نه عمل آنها ... برای همین در کشور ما حراف و سخنران زیاد است !! و متاسفانه " دو صد گفته چون نیم کردار نیست !! "
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی