طایفه پیشه وران (قسمت اول)
آخر هفته ی گذشته سرم خیلی شلوغ بود و دسترسی ام به اینترنت در حد موبایلی بود ، برای اینکه برای گذاشتن پسن که غالبا طولانی هستند ، با موبایل مشکل پیدا می کنم برای همین فعالیتم در حد زیرزمینی می شود !!!
پنجشنبه ای که گذشت ، کمی به بدو بدو گذشت و دلخوری و ناراحتی اش تا امروز پابرجا بود ... اول از همه باید برای لوستر هایم ( نورآویزها ) لامپ تهیه می کردم !! غالب لامپ های ال ای دی ، در ادامه خود به ترانس بیرونی وصل می شوند و من از یک جایی لامپ پیدا کرده بودم که ترانس اش سرخود بود و جای کمی اشغال می کرد و عوض این مزیت یک مشکل داشتم و آن اینکه تمام لامپ فروش هایی که ازاین لامپ نداشتند از صبح تا شب در دسترس بودند و این فقره فروشنده یا دیر باز می کرد و یا زود مغازه اش را می بست و می رفت !!!!
روز پنجشنبه موعد رسیدگی به یک کار خیلی عقب مانده ی دیگر هم بود ... چند سال پیش ( شاید دوسال ) چند فقره عکس از اینترنت دانلود کرده و در سایز نامتعارفی بزرگ کرده بودم و داده بودم فوتورافچی بدهد دوست اش چاپ و روی شاسی چوبی بچسباند و بچسبانم به در و دیوار اتاق !!
از شانس بد من که با دزدهای ناشی طرف هستم ، چسب آقای دوست فوتورافچی خراب و تاریخ گذشته از آب درآمده بود و چند روز بعد شاسی ها روی دیوار مانده و عکس ها وسط اتاق و پذیرایی ولو شده بودند ( اندازه ی نامتعارف که یادتان نرفته است !! ) خلاصه اینکه خبررسانی کردم و آب از آبروی طرف بردم و اعلام فرمودند ایراد از چسب ها بوده و ببریم تا دوباره بچسباند ( اندازه ی نامتعارف که یادتان نرفته است !! انگار اندازه جیبی است که دستم بگیرم و ببرم پیش اوشون !! ) خلاصه سر و تهشان را با چسب نواری چسباندم که روی شاسی بماند تا هر وقت که فوتورافچی را گیر بیاورم و ...
با این توی پارانتز مفصل برمی گردم به ابتدای روز پنجشنبه !! فوتورافچی آمد و تابلو - عکس ها را گذاشتیم چپاندیم توی ماشین ؛ چون توی هر ماشینی جا نمی شدند ( اندازه نامتعارف که یادتان نرفته است !! ) و رفتیم تا لامپ بگیرم و برویم چسب دوطرفه بگیریم و فوتورافچی خودش بچسباند ؛ گفت که دو سال از روی مورد گذشته است و شاید هم طرف مرده است !!!! ( پیشه ور است دیگر !! ) کار تهیه لامپ هم طول کشید و در مورد برخی از لامپ ها با تیک روی جعبه بسنده کردم و یک عالمه لامپ خریده و راه افتادیم ، دوست برقکار هم در راه بود تا بیاید و در کار نصب لوسترها ( نورآویزها ) کمک بکند !!
کارهای جانبی نورآویزها که شامل چسباندن کاغذ کالک به دیواره ها بود را من انجام دادم و فوتورافچی عکس ها را به شاسی ها چسباند ؛ هنوز از دوست برقکار خبری نشده بود و رفته بود دنبال کار اتحادیه و اتاق اصناف و ... کارش زیادی طول کشیده بود !!
از یک طرف بیکاری معضل اصلی کشورداران است و از طرف دیگر دو شغله ها و سه شغله های رسمی و پروانه دار ؟؟!!! چرا وزیر کار و تعاون را تا حالا اعدام انقلابی نکرده اند جای سوال دارد ...
بقیه متعاقباً ...
این نوشته تا ساعت 12 ظهر پنجشنبه را شامل می شد !!
- ۹۵/۱۰/۱۰