یادداشت های دادو

از کله ی سحر تا سحر ...

دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۲۹ ق.ظ

شبی که به موقع خوابیده باشم ، کله ی سحر بیدار می شوم !! کله ی سحر برای افراد مختلف متفاوت است ... می شناسم کسانی که کله ی سحرشان حوالی کله ی سحر افراد دیگری می افتد !!

 

به موقع خوابیدن هم برای افراد مختلف فرق می کند !! هر وقت که احساس خواب به آدم دست بدهد و وقت عرفی هم لحاظ شده باشد ؛ بین ساعت 11 تا 1 بامداد (!!) وقت عرفی خواب در کلان شهرها و در شهرهای بالای دویست هزار نفر 10 تا 12 می باشد !! در روستاهای مجاور شهرهای بزرگ 9 تا 11 و در روستاهای پرت و پلا (!) یک ساعت از غروب گذشته می باشد !!!


یک پارامتر دیگر برای سنجش کله ی سحر نوع کار و فعالیت روزانه فرد نیز می تواند باشد ... برای کسانی که در طول فعالیتهای روزمره شان ، دغدغه ی فکری زیادی دارند ( مخصوصا شخصیت های سیاسی که دغدغه های مردم در اولویت مشغله هایشان می باشد !! ) با احتساب دو ساعت ترافیک مغزی (!) کله ی سحر 5 ساعت بعد از خوابیدن می باشد !! و برای افرادی که کار بدنی سختی دارند با احتساب بیهوشی بدون استفاده از قرص و آرام بخش و ... حدود 6 ساعت بعد از خوابیدن می باشد !! احتمالا برخی از دوستان پوپولیست بخواهند به این مورد اشکال بگیرند ولی باید اضافه بکنم که کله ی سحر ربطی به نیاز بدن به استراحت ندارد و می شود بعد از کله ی سحر دوباره به خوابیدن ادامه داد !! کله ی سحر یعنی وقتی که فیوز اتوماتیک خواب می افتد و فرد به بهانه ای بیدار می شود ( خواه افتادن پتو باشد و خواه آب خوردن باشد و خواه دست به آب و ... !! ) و بعد از آن می شود بصورت دستی خواب را تا ساعات دلخواه مدیریت کرد ...


دیشب پای تی وی نشستم تا ببینم چه خبر است ؛ یک فیلم می داد از نوع کیشون کیشون ( صدای تیراندازی !! ) و محصول آنهم که معلوم است ؛ کُشون کُشون !! یک فیلم از نوع تخیلی - سیاسی که فاصله ی چندانی با واقعیت های روزمره جهان ندارد !! یک چیزی در حد تربیت تروریست های فوق حرفه ای !! نامش را هم ندانستم که چی بود ولی خط فکری نویسنده و کارگردان بطور ملموسی درست پیش می رفت و نشان می داد از دور دستی بر آتش دارد !!

 

بعد از آن از پای تی وی بلند شدم و خوابیدم ، بهانه های خوبی برای بدخوابی داشتم و فشار مضاعفی از ناحیه ی احساس خستگی که مرا بطرف رختخواب می کشاند ... حوالی ساعت 3 بیدار شده و چراغ اتاق را خاموش کردم (!) و حوالی ساعت 5 بیدار شدم ( از محل کله ی سحر ! ) و خوابم نبرد تا ساعت 6 که باید بیدار می شدم و راه می افتادم بطرف کارخانه ...

 

دقیقا سر کوچه مان ، جلوی در چوبی و قدیمی یک پارکینگ بزرگ ، دوچرخه ای واژگون شده بود که بار کله پا شده اش نشان می داد صاحب اش در کار جمع کردن ضایعات از بین آشغال ها بود ... و دقیقا کنار در پارکینگ ، خود مچاله شده اش و یک شیشه شربت در دست ، سرنگون شده بود و باحتمال خیلی زیادی فوت شده بود ... کمی آن سوتر یکی با موبایل حرف می زد ، گمانم این بود که دارد به 110 خبر می دهد و بعد از یک توقف چند ثانیه ای راه افتادم ؛ می خواستم موبایل را درآورده و عکس بگیرم ولی فکر کردم شاید عکس خبری خوبی باشد ولی موقعیت مناسب برای گرفتن یک عکس خوب باید موضوعیت خوبی هم داشته باشد !!! همیشه عکس گرفتن از برخی سوژه ها خوشآیندم نبود !!


صدقه ای کم کرده و توی صندوق انداختم و خدایم را شکر کردم که در این دنیای پر از آشوب و دزدی و کلاهبرداری ، هنوز نفسی می کشم و فرصتی برای زنده بودن دارم ...

 

  • دا دو

نظرات  (۴)

سلام
چند پست قبلی نوشته بودید که از هلال احمری ها هستید ، بهتر نبود خودتان آن بیچاره را معاینه می کردید ؟ شاید هنوز نمرده بود !!
من شب هر وقت فرصت کنم می خوابم و همیشه کسر خواب دارم و هیچوقت کله سحر را زیارت نکرده ام !!!!!!!!!!!!!
پاسخ:
سلام
البته بنده همیشه کله ی سحرم را درک می کنم و متعاقب آن کسر خواب هم دارم ...

شاید یک دلیل جدا شدن من از همگروهی هایم این بود که اعتقاد به کار سیستمی و کار سازمانی دارم ؛ اوضاع داخل شهر بعهده ی اورژانس و پلیس است و مسایل بیرون از محدوده ی شهر بعهده ی هلال احمر ، آنهم منوط به داشتن مجوز عملیات !!! تداخل در امور همدیگر باعث می شود یک عده همیشه ( و بی خود !! ) در زحمت باشند و یکعده ( در عین داشتن مسئولیت ! ) در استراحت !!!
سلام
- من خیلی بدخوابم. از وقتی یادم میاد کم و بد می خوابیدم (خدا رو شکر که سر کار نمی رم و مجبور نیستم هر روز سر ساعت 6 بیدار بشم)
- خوشبختانه با وجود کسر خواب همیشگی در طول روز سرحالم حتی روزهایی که شبش فقط 2-3 ساعت خوابیدم.
- در مورد خواب باید از یک دسته ی دیگه هم یاد کنیم: کسانی که اختلال خواب دارند و معمولا شبها بیدارند و روزها می خوابند طفلی این گروه خیلی از موقعیتهای کاری رو از دست می دن(من چند نفر رو می شناسم که خوابشون این مدلیه)

پاسخ:
سلام
با تعویض برنامه ی غذایی و یا تغییرات در روال روزمره سعی کنید از موهبت خواب برخوردارتر باشید.
عادت کردن به یک ناهنجاری نباید خوشبختانه تلقی بشود ... شما از انرژی هایی که در جاهای دیگر می شود صرف کرد در سرحالی روزانه بهمراه کسر خواب استفاده می کنید ...
دسته اختلال خوابی ها بنوعی در ردیف بیماران قرار دارند و در ردیف تخصص ما نیستند ،البته بصورت سرپایی و کنار جوبی می توانیم به آنها تقلب برسانیم !!!
آقا بنده هفته ای سه شب در روستائی مجاور شهر بزرگ هستم  در این روستا تازه ساعت 11 شب دق الباب میشود و مهمان میاد و با ساعات تعیین شده شما کلی مغایرت دارد . محض اطلاع رسانی عرض شد .
پاسخ:
سلام
روستای کنار شهر بزرگ نه ادب روستا را دارد و نه آداب شهر را !!! اصالت هم ندارد که در تقسیم بندی ها روی آن حساب باز بشود !!
  • همطاف یلنیز
  • سلام سلام
    به نظر من ساعات خواب امروزه بیشتر با روش زندگی و عادات فردی است تا مکان زندگی
    مثلا همطاف و گرامی والدینش 10 شب خوابند و از آنسو سحرها بیدار -چهار تا شش- ولی همسایه ها نیمه شب، اول خاموشی شان است البته اگر به قول محمدرضا شب نشینی دوستانه نداشته باشند ( که با صدای خداحاحافظی آنها بیدار می شوم و طبق یه عادت ننوشته ساعت رو چک می کنم می بینم دو سه ساعت از خواب شبانه ام گذشته و آنها تازه فرصت یافتند به خواب فکر کنند!)
    پاسخ:
    سلام

    بقول شاعر : شب عاشقان بی دل چه شب دراز باشد !!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی