یادداشت های دادو

توزردها ...

يكشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۳۸ ب.ظ

اول از همه بنویسم که من با بکار رفته شدن رنگ زرد در لقب توزرد مخالف هستم ؛ مخصوصا به احترام فصل پائیز و زرد شدن برگ ها و ... و همچنین بدلایلی احترام خاصی به تخم مرغ قائلم و می دانم که تخم مرغ پادشاه توزردها می باشد !!

 

تو زرد درآمدن یعنی انتظاری که ما از چیزی یا کسی داشتیم ، جواب نداده است !! اینمی تواند در نگاه دیگران شامل ما هم بشود !! ما هم در زمان های مختلفی می توانیم برای دیگران توزرد از آب دربیائیم !! البته در این مورد می شود یک راه دررو قائل بشویم ( بقول ما پیشیک یولی !! بقول دیگران گربه رو !! ) یک وقتی هست که ما در ایجاد یک ذهنیت در دیگران ، نسبت به خودمان ، دست داریم ، می تواند با خالی بندی و یا داستان سرایی های مختلف بوجود آمده باشد و در زمانی که باید خودی نشان بدهیم ، توزرد از آب درمی آئیم !! یعنی طلا نشان دادیم و از طلا بودن فقط رنگش را داشتیم !! یک وقتی هم هست که رفتارهای روزانه ی ما در دیگران یکسری تلقیات ذهنی بوجود می آورد و شائبه ی چیز یا شخص خاص بودن (!) ، و بعد در برهه ای و یا بروز مسئله ای ، ما به همان رنگ زرد خودمان دیده می شویم و دیگران فکر می کنند که ما توزرد درآمده ایم ، درحالیکه ما در اصل هم همان زرد بودیم و به اشتباه ما را طلا فرض کرده بودند !!!


===


رفته بودم پیش یکی از دوستان قدیم ؛ کمی از اینور و آنور حرف زد و زمین و زمان را بهم دوخت و منهم گوشم به حرفهایش بود و چشمم به تماشا و ... تا رسیدیم به اینکه از برادرها چه خبر !؟ ناگهان داستان به سمت دیگری چرخید و از قرار شنیده ها بعد از فوت پدرش ، برادر کوچکتر که ظاهرا خیلی زیاده از حد متاثر نشان می داد و دل خلقی را کباب کرده بود (!) ، بعد زا مراسم چهلم و سر تقسیم ارث و میراث ، بعد از شنیدن اینکه پدرش سهمی از خانه را بنام مادرشان کرده شاکی شده و بنای ناسازگاری گذاشته و شر بپا کرده بود و ادامه داستان ... !!


===


چند وقت پیش یک نسخه ای در اینترنت پخش شد و شاید در وبلاگ ها هم آمد و ایضا بصورت نشر خبر جالب در وبلاگ من (!!!؟؟؟) و یک پزشک رد یک کار جالب نسخه پیچیده بود و برای بیمارش شنیدن آلبوم موسیقی جان عشاق را سفارش داده بود !! در جالب بودن کار شکی نیست و می توانست به هر دلیل و انگیزی ای بوده باشد و در یک سطح خوبی این دکتر تازه بدوران رسیده را ستاره دار و طلائی کرده بود ...

 

هنوز یک ماه نشده است ، در دهه اول محرم بودیم و رونق نذری دادن و احسان دادن ها که خبری در شهر پیچید : خانواده ی همان آقای دکتر طلایی و ستاره دار بر اثر خوردن غذای مسمومی که بنام نذری به آنها داده بودند ، شدیدا مسموم شده و همسر و مادر بزرگش فوت شده اند و بقیه در بیمارستان و ...

 

خبر شدیدا در شهر پیچید و چه آه و ناله هایی که بلند نشد !!! و خیلی زود برخی از دست های آلوده به افکار مسموم ، در اینترنت و تلگرام جار زدند که دکتر ستاره دار ما را بخاطر همان دهن کجی ها و رفتار خاصی که داشته نقره داغ کره اند و توپ را انداختند وسط میدان سیاسی بازی و این حرف ها !!!


در این مورد که می شود در چنین روزهای بظاهر شلوغی انتظار هر گونه حادثه ای را داشت ، شکی نیست ولی طبق معمول من مشکوک بودم ؛ من همیشه به پس و پیش بودن اتفاقات منطقی مشکوک می شوم مثل اعلام نتیجه قبل از اتمام عمل !!! القصه آن روزها هم فکرم حول و حوش این قضیه بود که برخی از آب گل آلود مایه گرفته و مرگ همسر دکتر را به غذای نذری نسبت داده و بنوعی اقدام به پخش غذا و نذری را زیر ذره بین برده بودند ...

 

چند روز پیش خبر آمد که جناب دکتر خوش فکر و طلائی را ازداشت کرده اند !! طبق بررسی های بعمل آمده از دوربین های آن کوی بظاهر متمول نشین ، کسی بعنوان پخش نذری مشاهده نشده است و در ادامه بازجوئی ها ، آقای دکتر مقر آمده اند که در جریان قتل همسر دست داشته اند و چه نقشه ی خوبی ریخته بود که مادربزرگش را هم بالای نقشه اش شاباش داده بود !!!!

 

بعضی توزردها در حد وارد کردن شوک به جامعه هستند ...

 

  • دا دو

نظرات  (۴)

سلام

چند وقت قبل خبری خوندم حاکی از اینکه یک آقای مدیر مدرسه در یکی از شهرهای شمالی، همسرش رو در چاه فاضلاب مدرسه انداخته و دست و پاش رو هم بسته و یه کیسه نایلکس هم بر سرش کشیده و بعد از سه روز وقتی دیده همسرش هنوز نمرده، با بتون بر سرش کوبیده و کار رو یکسره کرده!!!!
بخاطر چی ؟ بخاطر اینکه همسرش از ماجرای ازدواج مجدد ایشون مطلع شده بوده و ایشون برای حفظ آبرو !!!!!! مجبور شده همسرش رو بکشه ...

و اما این جناب پزشک
توی فیلم "ورود آقایان ممنوع"  پدر یکی از دانش آموزان که اتفاقاً پزشک بود به دخترش حرف خیلی جالبی زد ...
گفت: اتفاقاً اونایی که اینجوری اند، خیلی هم اونجوری اند !!!!

نمیدونم چرا بازار همسر کٌشی خیلی داغ شده..
 باید مراقب خودم باشم !!!
پاسخ:
سلام

همیشه آدمهای خلافکار و بزهکار راحتترین راه منطقی را دست و پا می کنند و نمی دانند که حقیقت مانند آب باران از یک جایی راه پیدا کرده و چکه می کند !!!
اونایی که می کشند بخاطر تبدیل به احسن این کار را می کنند، آقای همسر شما بهتر از شما را کجا می تواند گیر بیاورد ...

اینم بگم با اجازه شما

حدود دو سال قبل یکی از خانمهای مسن فامیل فوت کرد
ایشون یک دختر و دو تا پسر داشت

بعد از فوت اون خانم، دخترش در حالیکه گریه و زاری میکرد به برادرهاش گفت: تو رو خدا حلال کنید من انگشتر عقیقی که توی جانماز مادرمون بود برداشتم و دست میکنم و براش فاتحه میفرستم...
تو رو خدا راضی باشین ها ...
برادرها هم گفتن ای بابا این چه حرفیه؟ خوش بر حلالت، دمت هم گرم که فاتحه میفرستی برای مادرمون ...

بعد از یکی دو ماه کاشف بعمل اومد دختره زمانی که مادرش بیمار و بستری بوده ( مادرش سکته مغزی کرده بود و نزدیک به یکسال توی خونه بستری بود) محضردار آورده توی خونه و با گرفتن اثر انگشت از مادره سند خونه رو بنام خودش کرده!!!!!!!
پاسخ:
به به ...

البته حلالیت خواستن برای انگشتری بود که بعد از فوت برداشته بود و شامل غارت قبل از فوت نمی شده است !!
مگه اتهام و یا جرم این آقای دکتر در خصوص قتل همسرش در دادگاه ثابت شده که شما باقاطعیت در موردش صحبت میفرمائید ؟
پاسخ:
سلام
در خصوص صدور حکم نمی دانم ولی از قرار اخبار منتشره اعتراف فرموده اند ... کلمات قاطع هستند و ما بی تقصیر !! در ضمن اخباری که منشا آن ما نباشیم و خود فرد در فراگیر شدن آن نقش دارد ، در حد دیتا استفاده می شود و مشمول الذمه گی ندارد !!
  • همطاف یلنیز
  • سلام سلام
    تا الان تصورم از توزرد می رفت سمت هندوانه که تا بریده نشود معلوم نیست توزردست یا توسرخ ^_^
    و
    برای طلا به گمانم آن توزردها اصل هستند ها
    و
    پس بگو این زمینه چینی برای قتل از آنجاها شروع شده! خوو تبریز از قدیم شهر اولین ها بوده
    پاسخ:
    سلام

    اصولا زرد برای رد گم کنی طلا بکار می رود !! " هر زردی طلا نیست "
    هندوانه که تویش زرد باشد ؛ لقب آناناسی می گیرد ...

    خبر است دیگر ... و تیتر جراید ، یک در میان ، آنرا تائید و تکذیب می کنند !!!!!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی