یادداشت های دادو

سازگاری و ناسازگاری ...

شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۱۷ ب.ظ

زندگی جمعی همانقدر که مزایا دارد ، همان اندازه هم معایب دارد ... این منفی و مثبت ها هم می تواند بدلیل نوع ساختار اجتماعی باشد و ریشه در فرهنگ و سنت ها داشته باشد و هم می تواند بازتاب نگرشها و افکار منفی و مثبت افراد آن جامعه باشد ...

مهم این است که این تعارضات هست و هر روز دغدغه افراد و سیستم ها می باشد ... سیستم ها و سازمان ها برای برنامه ریزی های درازمدت با افراد مشکل دارند و افراد با سیستم ها . سازگاری و ناسازگاری ، از هر رفتار دیگری ، بیشتر انرژی مصرف می کند ، و شاید بتوان گفت هدر می‌کند ...


رفتارهای زیادی از ما سر می زند ؛ البته به دقت ، که خوشایند ما نیست !! این رفتارها غالبا در برخورد با افراد جدید ، سیستم های جدید و فرهنگ های جدید از ما خواسته می شوند و اگر کسی مقاومت بکند با جواب دندان شکن « رسم است دیگر ... » مواجه می شود که دیوار بسیار بلندی است و غالباً ارزش آوار کردن ندارد چون تنها کسی که زیر آوار این دیوار می ماند خود فرد است !!


در مقابل برخی رفتارها هم در معادلات منطقی ما ساخته می شوند و بنوعی خوشآیند ما هستند ؛ غالباً از نظر فکری !! که در اجرای آن خودخواسته ها ، هم با جامعه مان به مشکل برمی خوریم و گاهی هم با خود آن خواسته ، یعنی زیاد پیش می آید که ما چیزی را بواسطه ی یک دریافت ناقص و یا علاقه غلط می پسندیم ولی در واقع با کلیت آن جور نیستیم و به مشکل برمی خوریم !!

 

مثلا من از کودکی علاقه ی زیادی به فرانسه داشتم ... مطمئناً نمی دانستم فرانسه کجای نقشه ی جغرافیایی و فکری و زیستی قرار دارد ، ولی دوست اش داشتم ؛ چرا !؟!؟ چون یکی از فامیل ها که من خیلی به او علاقه داشتم در فرانسه زندگی می کرد !! یعنی اگر در اسپانیا زندگی می کرد من عاشق اسپانیا می شدم و ... بعدها که بزرگتر و بزرگتر می شدم و همچنان نام فرانسه در فهرست علائق من قرار داشت ، با این کشور و مردمان اش و تاریخ اش و فرهنگ اش و ... آشنا می شدم و می دیدم برای زندگی کردن در فرانسه همانقدر مشکل خواهم داشت که در ایران ؛ شاید قسمتی از مشکلاتی که اینجا ( بواسطه ی بدعنقی رفتارهای اجتماعی !! ) دارم را آنجا نخواهم داشت و بالعکس مسائلی که اینجا برایم بدون زحمت ایجاد دلخوشی می کنند ( بستر فرهنگی و قومیتی و ... ) را در آنجا باید با مشقت بدست بیاورم !!

 

یکی دیگر از این دلخوشی های نامتجانس با زندگی روزمره من ، علاقه به پوشیدن ک و شلوار بود ... عکس های زمان کودکی ( حوالی 5 - 6 سالگی !! ) در روزهای عید با کت و شلواری که غالبا یافتن اش در قد و قواره ی من بسیار سخت بود و خرید دائمی این لباس و عدم استفاده از آنها ، یکی از جریانات سابقه دار در زندگی من می باشد ... اصولا ساختار زندگی شخصی من بر اساس پوشش اسپورتی می باشد ، این پوشش هم بدرد روحیه بی برنامه ی ورزشی من سازگار است و هم با روال کاری و زندگی روزمره ام !!

هر از گاهی ، مثل دیروز !! ، که مجبور به استفاده از کت و شلوار بودم ، به شدت دچار خوددرگیری شده بودم ؛ یعنی هم دوست دارم بپوشم و هم اذیت می شوم ، یعنی عادات روزانه ام با علائق شخصی ام توی یک کاسه نمی توانند آبگوشت ترید بکنند !!!

 

  • دا دو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی