یادداشت های دادو

لایه های دانایی ...

سه شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۹ ب.ظ

زندگی روزمره ما مملو از ادعای دانایی است ، کافیست سوار تاکسی بشویم و بخواهیم یک مسیر کوتاه را طی بکنیم ، از راننده تاکسی گرفته تا مسافر غریبه و ... همه در حد یک کارشناس در حال نظر دادن هستند !! بصورت شانسی یک وبلاگ را باز می کنیم و می بینیم هر کس بفراخور دست به قلمی اش در حال صدور دانایی است و ...

 

دانایی چیز غریبه ای با زندگی ما انسان ها نیست ، ولی اینکه چه زمانی در کدام سطح از آن قرار داریم خیلی مهم است !! گاه در انتهای پیکان دانایی هستیم و از دانش دیگران تغذیه می شویم و گاه بر نوک پیکان دانایی قرار داریم و جهالت مان را شکافته و پیش می رویم ... مطمئناً خیلی ها از اینکه بر بال دانش دیگران لم بدهند و زندگی آرامی داشته باشند خشنودتر هستند تا اینکه با رنجی شبیه خودآزاری بر جهالت خود تاخته و مرزهای روشن دانایی را کشف بکنند ...

 

آنچه مهم تر است اینکه ، اراده ی ما برای در کجای دانایی بودن ، همیشه جواب مثبت نمی دهد ، ساختن دیوارهای امن برای زندگی چند روزه و تامین برخی حفاظ های شغلی ، مالی و فکری باعث نمی شود تا در روی پیکان دانایی جابجا نشویم ، شاید تقدیر دریایی باشد که ما مانند یک کشتی در تلاطم های آن بالا و پائین می رویم !!

 

گاهی اوقات ما در توهمی از دانایی هستیم و گاه بر امنیتی متزلزل چنان دلخوشیم که انگار محکم ترین تکیه گاه هاست !! در اوج این توهم و خوش خیالی ، موجی می آید و ما را در مسیر دانایی قرار می دهد و آنگاه می فهمیم ، آن چیزی را که فکر می کردیم می دانیم !! و این دانایی آزاردهنده از آن آسایش ساده لوحانه لذت بخش تر خواهد بود ...

 

این روزها در سایه ی این کارنکردن ها و لو رفتن وعده های دروغین دست اندرکاران ، خیلی از مسایلی که همکاران فکر می کردند می دانند را ، بوضوح می توانند بدانند !! طبق اعلام بانک مرکزی تورم روی عدد 11.8 مهار شده است و طبق اعلام سخنگوی دولت تورن نقطه به نقطه در روی شاخص 7 قرار دارد ، همه چیز ظاهرا نشان دهنده ی وضعیت مطلوب است الا اقتصاد و صنعت و وضعیت معیشت مردم که نامطلوب است !!

 

یک استادی به ما درس کیفیت می داد و می گفت :

" آسان ترین راه برای اینکه درصد ضایعات را در حد صفر کاهش بدهیم این است که تولید نکنیم !! ، ولی بهترین راه این است که همزمان با افزایش تولید ضایعات مان را کاهش بدهیم ، در این صورت می توانیم ادعای سود دِه بودن بکنیم !! "

 

===

 

دیروز رفتم پینگ پونگ ، نوبت بازی ما که شد ، دوستم رفت تا یک راکت از راکت های سالن را برای من بیاورد ... ( فعلا از راکت عمومی استفاده می کنم ! ) ، وقتی راکت را به من داد ، نگاهی با آن کرده و به دوستم گفتم : " مطمئنی که راکت شخص دیگری را نیاورده ای !؟ این چیز خوبی نشان می دهد !! " گفت : " نه روی میز سالن بود ... " چند ضربه ی فورهند که زدم اینکه راکت شاید متعلق به یکی از بازیکنان حرفه ای باشد برایم حتمی تر شد !!  کمی بعد دیدم که یکی دارد دنبال راکت اش می گردد ، راکت را به دوستم دادم تا به صاحبش برگرداند و برای من یک راکت معمولی بیاورد !!


همیشه وقتی مردم از استاد و یا معلمین خود تعریف می کنند ، به یک غریبه ی چینی فکر می کنم !؟!؟ 30 سال پیش بود که در هیئت تنیس روی میز تبریز ، یک مربی چینی برای آموزش پینگ پوینگ آورده بودند ، چیزهای زیادی به ما یاد داد که غالبا بدلیل افت ورزیدگی و عدم ادامه دادن به بازی ، از یادمان رفته و یا بلااستفاده شده است ... ولی 5 تا حرکت با راکت و توپ یاد داد برای اینکه بتوانیم ذهنیت پینگ پونگی مان را تا مدت های مدید نگهداریم و برای همین بعد از گذشت اینهمه سال هنوز از او بعنوان یک معلم خوب یاد می کنم ...

 

معلم خوب معلمی ست که به ما پویایی اندیشه یاد بدهد نه اینکه مغزمان را از دانش لبریز بکند !!

 

  • دا دو

نظرات  (۲)

  • همطاف یلنیـــز
  • سلام سلام

    "علت بروز مشکلات نـادانی افراد نیست ،

    بلکه بیشتـر دانستـه هایی است که حقیقت ندارند."

    مارک تواین

    پاسخ:
    سلام

    دارم کتاب بیشعوری را می خوانم ... فکر کرده اید که چطور کتاب های خاص در زمان های خاصی به فرهنگ کشور تزریق می شوند !!؟
    شما هم انسان دانایی استین دادوجان.
    30سال پیش یک انسان دانا از چین آوردند تبریز؟! بعد دیگر نیاوردند و تمام شد؟!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی