یادداشت های دادو

ویکندهای خوب ...

جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۴۹ ب.ظ

از قدیم گفته اند :‌ با کارت (‌دست) خوب ، بازی کردن هنر نیست ... با دست (کارت)‌ بد خوب بازی کردن هنر است !! آدم گاهی اوقات فکر می کند که روزگارش بد شده است و شاکی می شود از زمین و زمان !! ولی یک چند روزی که می گذرد می بیند صد رحمت به آن دوران (!)‌ اشتباه می کرده که آن روزگارش را بد می دانسته و تازه معنی روزگار بد را می فهمد ...

 

دایی جان ما تعریف می کرد یک نوبت در سوئد پیش دکتری رفته بود و طبق عادت ایرانیان قدیم و جدید (!!!)‌ روی فاز تعارفات غیر منطقی رفته بود!! میان پارانتز اینکه همه ی ملت ها به مرور زمان و با پیشرفت های جهشی و یا خزشی که دارند (!)‌ یک تغییری در رفتارها و عادات نامعقول شان می دهند و در این بین شرقی ها بدلیل پایبندی خاصی که دارند کمترین تغییر را می دهند و در میان شرقی ها ، شاید ، ایرانی ها خاص تر تشریف دارند و همیشه سعی می کنند تغییرات را در مورد مسایل خوب فرهنگی شان اعمال نمایند تا خارجکی تر دیده شوند و تازه تر اینکه مسایل غلط را ،‌با رگ متورم شده ی غیرتی شان !!‌ ،‌ پررنگ تر اجرا می کنند !!!!!!! و در تحویل آن عادات ناپسند با نسل های بعدی بیشتر همت می گمارند !!

 

خلاصه اینکه دائی جان به رسم تعارف غیرمعقول به دکتر گفته بود :‌ پاهایم درد می کند و اضافه کرده بود که از پیری است !!‌ دکتر گفته بود :‌ نه این از پیری نیست !! این ناراحتی را من می توانم با دارو و عمل جراحی و ... برطرف بکنم ،‌ ولی روزی می رسد که دارو و درمان من کارساز نمی شود و آن روز وقتی است که دیگر پیر شده ای !!

 

این مثال را برای همان مطلب بالا نوشتم ٰ؛‌ گاهی اوقات ناراحتی های ما قابل رفع است و ما با تعاریفی چنان فضا را تیره و تار می کنیم که انگار چه شده است ... ولی روزی می رسد که ناراحتی های ما قابل رفع نیستند و این در حالی است که دیگران حسرت امکانات و روزگار ما را می خورند !!

 

اوضاع اقتصادی کشور خراب است ،‌ برخلاف چشم اندازهایی که در تی وی ترسیم می شود (!)‌ چندان امید نزدیکی به بهبود نیست !!! دولت های ما فرزندان ناخلف نفت هستند (!)‌ نفت که فروش برود جیب شان پر پول شده و می شوند ژاندارم منطقه !!! پولشان که ته کشید دیگران را متهم می کنند ... البته قدیمی ها بهتر از جدیدی ها بودند (!) ، مثلا نادرشاه افشار برای دزدی به هندوستان لشکر کشید و افتخار آفرید و گنجینه های آنها را با خود آورد ؛ امروزی ها از صندوق های خود کشور می دزدند !!! در صورت قضیه شاید فرق داشته باشند ولی در محتوای فرهنگی باهم فرقی ندارند ... جواهرات دزدی نادرشاه همانقدر بدبختی برای این کشور آورد که دله دزدی ها و رسوایی های این دوره و زمانه !!


می نوشتم که وضعیت اقتصادی خراب است ؛‌ ولی باور دارم که هنوز آنقدر خراب نیست که فکر کنیم به صفر رسیده ایم و از آن عبور کرده ایم به پائین تر ... ولی بی اعتمادی خیلی بدتر از اقتصاد بد است !! دروغ و خیانت بلای خانمانسوزی است که اعتماد را مانند هیزم خشک می سوزاند و از بین می برد ؛‌ دروغ مصلحتی شاید بار مجرمانه نداشته باشد ولی صداقت گفتاری و رفتاری را زیر سوال می برد و کسانی که به صداقت ،‌ بعنوان یک روش راهبردی در زندگی شان اعتقاد دارند باید از دروغ مصلحتی هم پرهیز نمایند !!

 

من داشتم از چی می نوشتم و به کجا رسیدم !!؟؟ هرچند اعتقاد دارم بلوف های دولت فخیمه در بد شدن روزگار امروزمان خیلی تاثیر دارد ولی قرار بود من از روزهای خوبی بنویسم که در این روزگار ، شاید سخت ،‌ می توان سپری کرد ...

 

  • دا دو

نظرات  (۱)

به قول امیرخانی در نفحات نفت:
«مادر یعنی وطن. طلا یعنی نفت. پدر یعنی دولت... این ملک پدرانی داشته است که برای حکومت، نه طلای مادر که خود مادر را نیز فرخته‌اند! در چنین خانواده‌ای تنها مایهٔ نجات، همت فرزندان است... از پدر کاری بر نمی‌آید.»

امیدوارم خدا همت و توفیق چنین چیزی را به ما فرزندان بدهد.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی