بعد از اینکه تیرمان به سنگ خورد ، در فکر بازگشت بودیم که زنگ زدیم به یکی از متولیان انجمن عکاسی شهر تا تهِ دلمان را سرش خالی کرده باشیم ؛ ناسلامتی برای دیدن عکس های پسرش آمده بودیم ...
- ۳ نظر
- ۱۳ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۱۹
بعد از اینکه تیرمان به سنگ خورد ، در فکر بازگشت بودیم که زنگ زدیم به یکی از متولیان انجمن عکاسی شهر تا تهِ دلمان را سرش خالی کرده باشیم ؛ ناسلامتی برای دیدن عکس های پسرش آمده بودیم ...
نمایشگاه گروهی عکاسان نوجوان بود ؛ سه فقره از بچه های دوستان من آنجا شرکت کرده بودند ... با دوستان قرار گذاشتیم که برویم و از عکس ها دیدن کنیم ... سایر دوستان برای دیدن عکس های یکی از بچه ها می رفتند ؛ علی . ولی من به غیر از علی دو فقره آشنای دیگر هم داشتم : دنیز و ماهنی
دیروز کارخانه تعطیل بود ؛ طبق تقویم کارخانه ، برخی از پنجشنبه ها تعطیل توافقی هستند و غالبا برای جبران کسری تولید بصورت اضافه کار ، در آنها کارخانه کار می کند !! برای عموم کارگران این روز بعنوان اضافه کار شناخته می شود و یکی از بهترین روزهای کاری در طول سال می باشد !! کارکرد بصورت اضافه کاری و یا تعطیل این روز مقدس (!) ، طبق دستور مستقیم مدیرعامل می باشد.
روزگار است و دور باطل و مردم فراموشکار و ... انگار همین دیروز بود ، ( ده سال بیشتر نگذشته است !؟ ) مردمی که مشت گره کرده بودند و بی لیاقتی مدیرعاملی را به گوش هم نجوا می کردند ، امروز از گوشه و کنار می آمدند تا برایش تبریک بازآمدن بگویند !!
رَبع رشیدی یکی از بناهای تاریخی و ارزشمند شهر تبریز ، واقع در باغمیشه به سبک معماری آذری است. حدود ۷۰۰ سال پیش در تبریز، دانشگاهی بهنام رشیدالدین فضلالله همدانی ایجاد شد.
امروز روز خوبی شد ؛ البته خوب شروع نشد ولی خوب به پایان رسید !! تا در روزهای آتی چه شود را خدا می داند ...
دیروز جمعه بود ، بنظر می رسد اگر یک روز در هفته را که همان جمعه باشد ، بعنوان روز تعطیل برای روزنوشت در نظر بگیرم ، بسی خوب بشود ... هرچند جمعه در خود نکته هایی دارد قابل طرح !!
ناشکر نباید بود!! چرا که این تعطیلات اجباری هم از یک جنبه ی مبارک می تواند نوعی توفیق اجباری محسوب بشود . بعد از تعطیلات تابستانی که اولش طعم تعطیلات نوروزی می داد و آخرش هم (!!) تعطیلات دوم که مکمل تعطیلات تابستانی بود اول و آخرش طعم اول تعطیلات نوروز را داد !!