دنیای بی نظمی ...
دیروز کارخانه تعطیل بود ؛ طبق تقویم کارخانه ، برخی از پنجشنبه ها تعطیل توافقی هستند و غالبا برای جبران کسری تولید بصورت اضافه کار ، در آنها کارخانه کار می کند !! برای عموم کارگران این روز بعنوان اضافه کار شناخته می شود و یکی از بهترین روزهای کاری در طول سال می باشد !! کارکرد بصورت اضافه کاری و یا تعطیل این روز مقدس (!) ، طبق دستور مستقیم مدیرعامل می باشد.
پریروز من مرخصی بودم و زنگ زدند و اعلام کردند که پنجشنبه را تعطیل کرده اند !! کسی که خبر را می داد تقریبا بغض داشت !! و از من می خواست به بهانه ای چند نفر را بصورت اضافه کاری برای دیروز نگهدارم !! چون در کارخانه نبودم پیشنهاد را رد کردم و تعطیلی مدیرعامل جدید را موکد کردم !! تا ظهر بشود یکی دو زنگ دیگر هم خوردم !! بدترین حالت برا یمدیر عامل روی تخت ننشسته این است که موردی پیش بیاید و او با اضافه کاری خوب تا نکند !!!!
یکی از اعضای شورای اسلامی کار کارخانه ی ماشین سازی با رئیس خصوصی سازی مصاحبه کرده بود و برایم در تلگرام آمده بود ، دو بند اول را می گذارم :
* آقای پوری حسینی ما از شما در ماجرای واگذاری گروه ماشین سازی تبریز گلهمند هستیم.
ج : چرا برادر من؟ مگر ما کاری خلاف قانون می کنیم؟ ماشین سازی باید واگذار شود ما هم داریم به وظیفه قانونی مان عمل می کنیم.
* شما 11 سال است دارید ماشین سازی را واگذار می کنید، اما طی این سال ها ماشین سازی را بلاتکلیف گذاشته اید. از حدود 4 هزار نفری که در ماشین سازی کار می کردند تنها 850 نفر باقی مانده اند. شما دنبال این بودید؟
ج : مگر وضع دیگر کارخانه ها بهتر از ماشین سازی است؟ خلاصه بگویم مفهوم دولتی بودن یک کارخانه این است که کار نکنید، تلاش نکنید و سر ماه حقوق تان را هم بگیرید. نه دیگر از این چیزها خبری نیست. درست است دولت از جیب ملت هر ماه بردارد و به کسانی که کار می کنند یا نمی کنند حقوق پرداخت کند؟
* اجازه بدهید؛ ما مخالف خصوصی سازی نیستیم، از بخش خصوصی هم به خوبی حمایت می کنیم. شما فکر می کنید واگذار کردن کارخانه های مادر صنعتی به قول شما «به هر قیمتی» درست هست؟ این قیمتی که برای ماشین سازی گذاشته اید خیلی تعجب آور است.
ج : چرا؟ ما 256 میلیارد تومان برای ماشین سازی قیمت تعیین کرده ایم.
* قبول می کنید 256 میلیارد قیمت ماشین آلات خاص و بی نظیر شرکت ماشین سازی هم نیست؟ برند، پرسنل، متخصصان، دانش فنی، زمین 75 هکتاری و... چه؟ ارزش شان همین قدر است؟
ج : نه اصلاً. اجازه بدهید، ارزش برند ماشین سازی صفر ریال است! مفت می دهیم؟ بیا شما بخر. مرد هستید؟ پول دارید؟ بیایید بخرید. ببینید از دور نگاه کردن شاید همین طور ساده به نظر برسد. دارایی ماشین سازی به غیر از زمین های ائل گؤلی حدود 700 میلیارد تومان است، اما بدهی هم دارد، ما که فقط دارایی نمی فروشیم، کسی که ماشین سازی را می خرد باید بدهی هایش را هم بپردازد.
و ... ، ... ، ...
===
هنوز ظهر نشده بود که رسیدم به « عمارت شهرداری تبریز » ، بین شهروندان به میدان ساعت و ساختمان ساعت مشهورتر است !! حالا که نگاه می کنم می بینم ملت حق دارند که عمارت را با ساعتش بشناسند تا با شهردارش !! ساعت با قدمتی ۱۰۰ ساله مانده است و صدها شهردار با جیب های پر و سرهای غالبا پائین از این ساختمان راهی خانه هایشان شده اند !!
به چند نفر که بی خیال و همینطوری سوال کرده بودند ، توضیحات مکف یدادم و معلوم بود از سوال نپخته شان کمی شرمنده شده بودند !! توریست خارجی یک امتیاز خاص دارد ، سوال خوب و کاملی مطرح می کند و شما باید اطلاعاتی به او بدهید که از اطلاعات در دسترس اش زیادتر بوده باشد و برای همین غالبا شهروندان در مقابل سوالات پخته ی خارجی ها از پیش بازنده هستند و این عبارت شایع شده است که « خارجی ها ما را بهتر از ما می شناسند !! » نور شدید بود و برای موبایل طاقت فرسا ولی من چند تایی عکس گرفتم که آلبوم همچنان آنلاین بماند
===
ظهر بهمراه یکی از دوستان سری به کارگاه لیزر زدم ، قرار بود چند طرح اسلامی را آماده بکنند تا بدهم یکی از آشناها ببرد در مشهد برایش بازار یابی بکند !! نه تنها اثری از طرح های خواسته شده نبود ، بلکه طرح های قبلی را این و آن برده بودند و آنها هم نبودند !! تنها کار مفیدی که کردیم خوردن هندوانه ای بود که با خودمان بوده بودیم !!
من از حوالی سالهای ۷۶ با نظام آراستگی محیط کار ( 5S ) آشنا شدم و تقریبا از همان سال به بعد در زمینه ی آن فعالیت داشتم !! بغیر از کارخانه که گاهی اوقات بصورت موظفی متولی آن شده بودم (!) در بیرون از کارخانه و در کارگاه های دوستان و آشنایان ، دوست داشتم که این نظم و آراستگی را پیاده بکنم ... دو کارگاه هیچگاه با این آراستگی و نظم راه نیامدند و هر دوی آنها از معضلی بنام بی نظمی رنج می بردند ، اشکالی که همیشه دوست داشتند آن را متوجه بهانه های دیگری بکنند ولی مانند پزشکی که بیماری بیمارش را می بیند ، همیشه ردپای بی نظمی را در کارکردشان می دیدم و هشدار می دادم ... یکی چاپخانه یکی از دوستان و دیگری همین کارگاه لیزر !!! یک موردی هم همیشه در آنها بوده که برایم جالب بود ؟! وقتی اشکال را می گفتم به من می گفتند که خودت بیا و ببین می توانی !! دقیقا مثل اینکه دکتر به بیمار برای نخوردن نمک پرهیز بدهد و بیمار به دکتر بگوید اگر راست می گویی خودت نمک نخور !! مشکلی که ما آن را تولید می کنیم باید خودمان برای حل کردنش تلاش بکنیم .
بی نظمی یک بیماری خاص است که با یکسری توجیهاتِ کوچکِ ظاهرا منطقی سراغ فرد می آید و فرد همه ی مصالح و فرصت های بزرگش را پای آن توجیهات کوجک منطقی فدا می کند و در حالیکه توانا می باشد در ناتوانی به سر می برد !!
- ۹۵/۰۶/۱۲