آخرین سفارشات سالی که در آنیم ...
بعد از یکی دو هفته این پا و آن پا کردن ، بالاخره امروز فرصتی شد تا بروم کارگاه لیزر و دو فقره لوستر چوبی برای اتاق برادرزاده ها کار بکنم !!! برنامه ی لیزر را در خانه دارم ؛ البته چند ورژن عقب تر تشریف دارد و با آن خیلی از طرح هایم را تا حد پیاده کردن کار می کنم ...
البته دو تا پیش طرح داشتم و چون از هر دوی آنها خوشم می آمد ، هر دو را اجرا کردیم تا لوسترهای اتاق ها با هم فرق داشته باشند !! اگر هم قرار بود یک طرح را بزنم ، حتما مشبک های سطح را متفاوت بر می داشتم !!
بعد از اتمام کارهایم رفتم و از مغازه ی یکی از دوستانِ سابقا همکار ، لامپ خریدم و آمدم خانه تا کار چسباندن کاغذ کالک در پشت طرح ها را انجام بدهم و بماند نصب نهائی !! وسط کار هم که هی با تلفن حرف می زدم و به اموراتی که غالبا به من ربطی نداشتند می رسیدم !!!
البته یادم رفت بنویسم که سر راهم یکی از دوستان اسبق در زمینه ی گردشگری را دیدم و مرا برد به کارگاه نقاشی اش و کمی با من درددل کرد و وقتی دید دل درد گرفتم _(!!) یک چائی داد و منهم قول دادم اوقات بیکاری بروم تا کمی مخم را بخورد !! شاگردهایش آمده بودند و زمان خداحافظی برگشتم و از قلمی که بعنوان چفت پشت در استفاده کرده بود عکس گرفتم و رو به شاگردهایش گفتم : " وقتی به ابزارتان اینقدر ارزش قائل بشوید ، مردم هم همینقدر به شما ارزش قائل خواهند شد !!! "
این طرحها همینجوری برای میزهای کوچک هم، زیباست ها