محصول جدید کنفی ....
جمعه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۶، ۰۸:۱۸ ب.ظ
دیشب مهمان بودیم و نزدیک های ظهر بود که خودمان را مهمان خانه ی برادر بزرگ کردیم تا بلکم بتوانیم کمی با برادرزاده ، پینگ پونگ بزنیم !! وقتی به آنجا رسیدیم دیدیم که برادر بزرگ در حال جمع و جور کردن و تکانیدن زیرزمین خانه شان است که بیشتر به انباری بزرگ شباهت دارد !!
بقول بنده دو خاصیت پدر مرحوم عمدتا به برادر بزرگ و برادر کوچک رسیده است !! که یکی از آنها علاقه به نگهداری و انبارش وسایل و چیزهایی هست که به مصداق آیه ی شریفه ی زمانی به کار خواهند آمد ، می باشند !!! و متاسفانه یک قلم وسیله که بعد از 5 سال به درد خورده است ، حضور پانصد قلم دیگر را توجیه می نماید !!! بنده بواسطه ی روحیه انبارش ستیزی و نیز علاقمندی خاصی که بواسطه ی بازرس بودن در زمینه آراستگی محیط کار داشتم ، با این قبیل نگهداری ها مخالف هستم و جملات قصاری هم تنظیم کرده و در در و دیوار کارگاهها و مغازه های دوستان نصب می کنم که خود را از دست آشغال هایی که خودشان را توجیه می کنند ، رها سازند !!!
خلاصه اینکه بی علاقه بودن من به وجود برخی چیزها باعث شد تا برادر بزرگ کمی بی مهری به آنها نشان داده و قسمت عمده ای را دور بریزد و البته در این میان چیزهایی هم بودند که آمدند و خودی نشان دادند و دوباره رفتند در بایگانی قرار گرفتند !! یک صندوقچه ی چوبی هم بود ، از نوع خیلی ساده که بانو علاقه نشان داد و آوردیم خانه ی خودمان تا در نوبتی که می رسد ، کنف پیچی اش بکنیم !!
کمی هم بازی کردیم ولی این بار خیلی زود خسته شدم !!
امروز عصر در خانه ی دوستی قرار دورهمی داریم و برای همین قرار بود یک چیزی تدارک دیده و ایشان را هم از محصولات کنفی بی بهره نگذاریم !! برای هر کدام از دوستان چیزی داده ایم و نوبت اینها خورد به آینه ی دور کنفی !!! که البته زیاد هم ساده و کم کار از آب درنیآمد ... همه ی طرح اولیه و اجرا و ... انحصارا برای بانو می باشند و بنده تماما نقش کمک کنف کار را داشتم !!!
بقول بنده دو خاصیت پدر مرحوم عمدتا به برادر بزرگ و برادر کوچک رسیده است !! که یکی از آنها علاقه به نگهداری و انبارش وسایل و چیزهایی هست که به مصداق آیه ی شریفه ی زمانی به کار خواهند آمد ، می باشند !!! و متاسفانه یک قلم وسیله که بعد از 5 سال به درد خورده است ، حضور پانصد قلم دیگر را توجیه می نماید !!! بنده بواسطه ی روحیه انبارش ستیزی و نیز علاقمندی خاصی که بواسطه ی بازرس بودن در زمینه آراستگی محیط کار داشتم ، با این قبیل نگهداری ها مخالف هستم و جملات قصاری هم تنظیم کرده و در در و دیوار کارگاهها و مغازه های دوستان نصب می کنم که خود را از دست آشغال هایی که خودشان را توجیه می کنند ، رها سازند !!!
خلاصه اینکه بی علاقه بودن من به وجود برخی چیزها باعث شد تا برادر بزرگ کمی بی مهری به آنها نشان داده و قسمت عمده ای را دور بریزد و البته در این میان چیزهایی هم بودند که آمدند و خودی نشان دادند و دوباره رفتند در بایگانی قرار گرفتند !! یک صندوقچه ی چوبی هم بود ، از نوع خیلی ساده که بانو علاقه نشان داد و آوردیم خانه ی خودمان تا در نوبتی که می رسد ، کنف پیچی اش بکنیم !!
کمی هم بازی کردیم ولی این بار خیلی زود خسته شدم !!
امروز عصر در خانه ی دوستی قرار دورهمی داریم و برای همین قرار بود یک چیزی تدارک دیده و ایشان را هم از محصولات کنفی بی بهره نگذاریم !! برای هر کدام از دوستان چیزی داده ایم و نوبت اینها خورد به آینه ی دور کنفی !!! که البته زیاد هم ساده و کم کار از آب درنیآمد ... همه ی طرح اولیه و اجرا و ... انحصارا برای بانو می باشند و بنده تماما نقش کمک کنف کار را داشتم !!!
- ۹۶/۱۲/۲۵
یه شوهر خاله دارم که زمان کشف آتش!! یه ماشین کٌلت داشت
سالهاست که ماشین رو فروخته اما هنوز چند فقره لاستیک و ایضاً قطعات یدکی خودرو در انباری منزلشون موجود میباشد!!!
و آممممان آینه ...
بقول خارجی ها: wooow ... چه کار ساده و قشنگی شده ...
بعد این ریشه های کنفی رو از پشت به هم میچسبونید؟
چون آینه به دیوار وصل میشه ریشه ها اینطور صاف نمی ایستند اگه به هم چسبیده نباشن ...