یادداشت های دادو

۲۷ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

ما گاهی جوابگوی کارهای خودمان هستیم و گاه جوابگوی کارهای دیگران ؛ دیگرانی که بنحوی مسئولیت خود و کارهایشان با ماست ...

 

  • دا دو

امروز آفتاب ، ماه شده بود ، نه از زیبائی ؛‌ بلکه از بی رمقی !! حوالی ساعت ۱۰ همه جا روشن بود ولی نه اینکه آفتابی بوده باشد ،‌ بلکه مهتابی کامل !! انگار آفتاب را فیلتر کرده بودند و شاید هم شطرنجی ، آنهم با ابرهای آلودگی ... قرص کامل آفتاب مانند ماه کامل دیده می شد ، در وسط روز !!

 

  • دا دو

این روزها آلودگی هوا آنقدر شده است که تنفس را خوشآیند نمی کند ، کم کم به مرز دو هفته رسیده ایم و این بار هر جای اخبار سراسری که فرصتی پیدا می کنند اشاره ای به هوای آلوده تبریز دارند ...

 

  • دا دو

روزگار است ، نخواهی در امتحاناتش شرکت بکنی ... یک راهی پیدا می کند !! آن وقت مثل برخی معلم های عقده ای که ما داشتیم و ایشالا امروزه روز منقرض شده باشند ، تمام هم و غم اش از امتحان گرفتن برای انداختن شاگرد باشد ، چپ و راست امتحان گیرپیچ دار می گیرد ...

 

  • دا دو

روزگار قاراشمیشی داریم ، آنقدر مطلب برای نوشتن ، حرص خوردن ، شکایت کردن و ... وجود دارد که آدم می ماند از کجا بنویسد !! البته غالب اینها برای این نوشته می شوند که ثبت شده و بیادگار بمانند ، هر از گاهی که به مجلدات سالهای قبل نگاه می کنم می بینم همان مطالب ظاهرا پیش پا افتاده ، عتیقه ای شده اند برای خودشان !!

 

  • دا دو

نام « شهر هرت » را همه مان شنیده ام و چه بسا بعنوان نماد یک جایی در دوردست داستان ها و یا آنسوی قله قاف می پنداریم و گهگاهی بنظرمان می رسد که برخی ناهنجاری هایمان به ناهنجاری های شهر هرت نزدیک است !! فکر کنید یکی می آید و به شما می گوید « شما ساکن شهر هرت هستید !؟‌ »

 

  • دا دو

ما بچه بودیم و شنیده بودیم و بعد بزرگ شدیم و خواندیم که " اگر بینی که نابینا و چاه است   /    اگر خاموش بنشینی گناه است " اول از همه آهنگ شعر خوشآیندمان شده بود و بعد هم که حس انسان دوستی و ... به آن اضافه شد و حالا این شعر را در مورد گربه ها هم مدنظر داریم !!

 

  • دا دو

راس ساعت 17 جناب نصاب باشی زنگ زد که دارم می آیم ... بانو رفته بود کلاس و من تنها بودم !! یک سر سوزن مانند توپ کوبیدمش به دیوار که ای بی انصاف ها مگر وقت مردم ارزش ندارد که اینقدر دروغ می گوئید !؟!؟

 

 

  • دا دو

با حضور تکنولوژی در زندگی روزمره ، یک درگیری همراه با دلگیری هم به زندگی ها افزوده شده است و آن محتاج شدن غیر ضروری مردم ( از هر طایفه که حساب بکنید !! کارگر ساده ی بیسواد تا فوق تخصص برق و مکانیک !! ) به یک طایفه ی جدیدالتاسیس بنام نصاب ها می باشد که مخلوقاتی غالبا دو شغله (!) و دورگه ( از نظر تعصب کاری !! ) و بسیار روسفید کن می باشند ...

 

  • دا دو

آخر هفته ی گذشته سرم خیلی شلوغ بود و دسترسی ام به اینترنت در حد موبایلی بود ، برای اینکه برای گذاشتن پسن که غالبا طولانی هستند ، با موبایل مشکل پیدا می کنم برای همین فعالیتم در حد زیرزمینی می شود !!!

 

  • دا دو