طایفه پیشه وران ( قسمت آخر )
راس ساعت 17 جناب نصاب باشی زنگ زد که دارم می آیم ... بانو رفته بود کلاس و من تنها بودم !! یک سر سوزن مانند توپ کوبیدمش به دیوار که ای بی انصاف ها مگر وقت مردم ارزش ندارد که اینقدر دروغ می گوئید !؟!؟
گفت : " کار ما یدی است و نمی شود پیش بینی کرد !! حالا تمام شده ام و دارم می آیم " با خودم فکر کردم که جهنم ضرر بیاید و کارش را تمام بکند و برود ، سهم امواتش را هم داده ام و برای زمان دیگری نماند !!
یک ربع و دو ربع و سه ربع دیگر گذشت و خبری نشد ... این بار من عصبی شده و چراغ ها را خاموش کردم و در را بسته و راه افتادم ؛ شام مهمان بودم و باید به خانه برمی گشتم !! می خواستم بیاید و از جلوی در زنگ بزند و برگردانم برود دنبال کارش ولی در آنصورت من با او چه فرقی می داشتم !؟ شماره اش را گرفتم و بلافاصله گفت : " حالا می رسم ! " گفتم : " از من می شنوی ، آنقدر کال هستی که حالا حالاها نمی رسی !! بهتر است بروی کارهای دیگرت را تمام بکنی و یک وقت دیگر بیایی مطمئن باش که در این شهر خیلی ها از تو مهم تر و شریف تر هستند و تازمانی که به وقت دیگران ارزش قائل نشوی آدم ارزشمندی نخواهی شد !! " و گوشی را قطع کردم !!
بعد انگار که تخلیه شده باشم توی اتوبوس نشستم و راهی خانه شدم ، کنار دستم یک نوجوان نشسته بود و داشت گیم بازی می کرد !! منهم گوشی را درآورده و مشغول گیم بازی کرد شدم ؛ در این دوره زمانه باید آپدیت و آنلاین بود !! وقتی همه دارند توی کشور گیم بازی می کنند ، مگر من عقب مانده هستم که گیم بازی نکنم !!
رفتم خانه و سر راهم سری به سلمانی زدم و دیدم سرش شلوغ است ؛ به موبایلش زنگ زدم و گفتم : " بعد از آخرین نفر یک وسیله ای بنمایندگی از من بگذارد تا کمی بعد بروم برای اصلاحات !! از قدیم گفته اند : " با اصلاح اصلاح گفتن ، مو کوتاه نمی شود !! " باید رفت زیر تیغ سلمانی !!!
بعد از اینهمه داستان سرایی برای روز پنجشنبه ، باید نشان بدهم که روز را سرآخر باید جمع زد و معدل گرفت و بااین عکسی که می گذارم می شود تمام دلخوری های روزانه را از یاد برد !!
- ۹۵/۱۰/۱۱
بدقول تر از چوبکاران !! دولتمردان شریف(!!!) میباشند ..
من چون تحت تربیت یک پدر نظامی بزرگ شدم، خوش قولی و وفای به عهد با خونم عجین شده
بخاطر همینه که بدقولی منو تا حد جنون میرسونه ...
و آمممان در مورد عکس
آقا من امروز از ساعت 5 عصر چیزی جز آب نخوردم که فردا صبح برم آزمایش
این عکس رو که دیدم آه از نهادم برخاست !!!!
لطفا اگه به سوال شما جواب درست دادم، جایزه ام رو یه دیس ماهی سرخ شده در نظر بگیرید!!!
با تشکر !!