یادداشت های دادو

طایفه پیشه وران ( قسمت آخر )

شنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۵، ۰۴:۲۷ ب.ظ

راس ساعت 17 جناب نصاب باشی زنگ زد که دارم می آیم ... بانو رفته بود کلاس و من تنها بودم !! یک سر سوزن مانند توپ کوبیدمش به دیوار که ای بی انصاف ها مگر وقت مردم ارزش ندارد که اینقدر دروغ می گوئید !؟!؟

 

 

گفت : " کار ما یدی است و نمی شود پیش بینی کرد !! حالا تمام شده ام و دارم می آیم " با خودم فکر کردم که جهنم ضرر بیاید و کارش را تمام بکند و برود ، سهم امواتش را هم داده ام و برای زمان دیگری نماند !!

 

یک ربع و دو ربع و سه ربع دیگر گذشت و خبری نشد ... این بار من عصبی شده و چراغ ها را خاموش کردم و در را بسته و راه افتادم ؛ شام مهمان بودم و باید به خانه برمی گشتم !! می خواستم بیاید و از جلوی در زنگ بزند و برگردانم برود دنبال کارش ولی در آنصورت من با او چه فرقی می داشتم !؟ شماره اش را گرفتم و بلافاصله گفت : " حالا می رسم ! " گفتم : " از من می شنوی ، آنقدر کال هستی که حالا حالاها نمی رسی !! بهتر است بروی کارهای دیگرت را تمام بکنی و یک وقت دیگر بیایی مطمئن باش که در این شهر خیلی ها از تو مهم تر و شریف تر هستند و تازمانی که به وقت دیگران ارزش قائل نشوی آدم ارزشمندی نخواهی شد !! " و گوشی را قطع کردم !!

 

بعد انگار که تخلیه شده باشم توی اتوبوس نشستم و راهی خانه شدم ، کنار دستم یک نوجوان نشسته بود و داشت گیم بازی می کرد !! منهم گوشی را درآورده و مشغول گیم بازی کرد شدم ؛ در این دوره زمانه باید آپدیت و آنلاین بود !! وقتی همه دارند توی کشور گیم بازی می کنند ، مگر من عقب مانده هستم که گیم بازی نکنم !!

 

رفتم خانه و سر راهم سری به سلمانی زدم و دیدم سرش شلوغ است ؛ به موبایلش زنگ زدم و گفتم : " بعد از آخرین نفر یک وسیله ای بنمایندگی از من بگذارد تا کمی بعد بروم برای اصلاحات !! از قدیم گفته اند : " با اصلاح اصلاح گفتن ، مو کوتاه نمی شود !! " باید رفت زیر تیغ سلمانی !!!

 

بعد از اینهمه داستان سرایی برای روز پنجشنبه ، باید نشان بدهم که روز را سرآخر باید جمع زد و معدل گرفت و بااین عکسی که می گذارم می شود تمام دلخوری های روزانه را از یاد برد !!

 

 

  • دا دو

نظرات  (۴)

اجازه ما بگیم؟
بدقول تر از چوبکاران !! دولتمردان شریف(!!!) میباشند ..

من چون تحت تربیت یک پدر نظامی بزرگ شدم، خوش قولی و وفای به عهد با خونم عجین شده
بخاطر همینه که بدقولی منو تا حد جنون میرسونه ...

و آمممان در مورد عکس
آقا من امروز از ساعت 5 عصر چیزی جز آب نخوردم که فردا صبح برم آزمایش
این عکس رو که دیدم آه از نهادم برخاست !!!!

لطفا اگه به سوال شما جواب درست دادم، جایزه ام رو یه دیس ماهی سرخ شده در نظر بگیرید!!!
با تشکر !!
پاسخ:
سلام
البته دولتمردان در شاخه دبیران و دیوانسالارها قرار می گیرند و حیف است اندک نان حلال پیشه وران را قاتی رزق و روزی بادآورده ی آنها بکنید ، پس انتظار جائزه آنهم از نوع یک دیس را نداشته باشید !!!!
 
ضمنا من برای اینکه اذهان عمومی در پیچ خطرناک آن " الا " دچار شبهه نشوند آن قسمت را کمی مشروح تر نوشتم تا تفسیرها کمی آسان و راه جائزه بازتر باشد !!
 

ببخشید سلام هم یادمون رفت!!!
سلام ...

بذارین به حساب گرسنگی!!
پاسخ:
لطف دارید ... حضور شما سرشار از سلام است
ب گمانم این یکی از معدود نوشته های شماست ک اثری از بانو در اون هست!
سهم اموات چ فایده دارد؟! ب خودش نثار میکردین.
"آنقدر کال استی ک حالاحالاها نمیرسی" از "سهم اموات" هم قشنگتر بود. ماشالا قاطعیت شما.
مثل این ک من عقب مانده ام!
ماهیهای عکس، روان من را هم شاد کردند!
پاسخ:
سلام
خودش که ته حسابش چیزی نمانده بود !!؟
حیف که خوشمزگی را نمی شود به تصویر کشید !!
  • همطاف یلنیز
  • سلام سلام
    و اما ماهی ^_^
    گویا طب سنتی بهترین طعم‌دهنده برای ماهی که می‌توان با آن مصرف کرد را آب نارنج می داند. نارنج تنها طعم‌دهنده ترشی است که مزاج گرمی دارد.(خوردن همزمان ماهی با  هر چه مزه ترشی دارد مثل آب‌ لیمو یا ترشی و سیرترشی توصیه نمی‌شود.)
    احتمالا اگر همطاف همسفره شما می بود سیب زمینی خلالی و گوجه فرنگی اش رو می خورد شاید کمی ماهی خالی. کلهم کم ماهی خوردم خوو
    پاسخ:
    علیک علیک
    و امما ماهی ...

    دقیقا آنکه کنار ماهی پارک کرده شده بود ، نارنج بود !! ضمنا در حاشیه انواعی از ترشیجات هم موجود بود ... ما ماهی که می بینیم یاد شمال می افتیم و هر وقت در شمال ماهی سفارش داده ایم روی میزمان انواعی از ترشیجات هم بود و این توصیه را نشنیده بودیم !!
     
    ماهی نخوردن دلیل نمی شود که که بتوانید از مخلفات زیاد بخورید ... ما هم ماهی می خوریم و هم از بقیه !! ما هم کم ماهی خور تشریف داریم البته نسبت به مرغ ماهیخوار !!!!!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی