منشور شهر هرت ...
نام « شهر هرت » را همه مان شنیده ام و چه بسا بعنوان نماد یک جایی در دوردست داستان ها و یا آنسوی قله قاف می پنداریم و گهگاهی بنظرمان می رسد که برخی ناهنجاری هایمان به ناهنجاری های شهر هرت نزدیک است !! فکر کنید یکی می آید و به شما می گوید « شما ساکن شهر هرت هستید !؟ »
غیرتی می شوید !؟ یا عصبانی !؟ توجیه می کنید یا شرمنده !؟ اینکه دیگران مقصر هستند جای خود دارد و ما که همیشه حرف اول در منم منم را می زنیم ، مظلوم همه ی اموراتی هستیم که منجر به خیر نمی شوند !!
شاید هم خودتان در برخورد با هر ناهنجاری یک علامت کوچک روی دفتر یادداشت روزانه تان می گذارید و سر هفته ، ماه و یا سال که آن علامت ها را می شمارید می بینید به استانداردهای شهر هرت نزدیک شده اید !! از این نتیجه گیری چه حسی به شما دست می دهد !؟
شاعر تازه راه افتاده و تازه کاری مقداری چرت و پرت زیر هم نوشته و بعنوان دیوان شعر پیش یکی از ادیبان روزگار خود می برد و می گوید : " استاد ، می خواستم دیوانم را برای چاپ بدهم ، برای همین اگر زحمتی نیست آن را مطالعه بکنید و احیانا (!) اگر بیت سست و ضعیفی بنظرتان آمد کنارش یک علامت صلیب بگذارید تا اصلاح بکنم !! " شاعر جوان هفته ی بعد سراغ استاد رفته تا دیوانش را پس بگیرد و نگاهی به آن افکنده و می بیند که در هیچ صفحه ای علامت صلیب وجود ندارد و ضمن خوشان خوشان شدن به استاد رو کرده و می گوید : " استاد ... شما لطف بیش از اندازه ای به حقیر داشتید و خوشحالم که همه ی شعرها را بی نقص دیده اید !! " که استاد در جواب این خوشان خوشان شدنِ شاعر جوان گفت : " البته من دیدم اگر قرار باشد جلوی هر بیت یک صلیب بکشم ، دیوان شبیه گورستان خواهد شد ، برای همین علامت نزدم !! "
در مورد این مطلب که علاج شهر هرت را نباید در شهروندان هرتِ آن شهر جستجو کرد شکی ندارم !! چرا که شهروندان باید نسبت به قوانین و قواعد شهروندی آموزش مستمر و صحیح ببینند و این کار بصورت زیربنائی و دراز مدت بعنوان فرهنگ زندگی در آن شهر از طرف شهروندان پذیرفته شود و در برخی موارد به شهروندان خلافکار تحمیل شود !!
چند وقت پیش اس ام اسی آمد با عنوان " رئیس جمهور " که با حقوق شهروندی خود بیشتر آشنا شویم و قدرتمندانه آن را پاس بداریم ... و در زیر اس ام اس منشور کامل حقوق شهروندی را اضافه کرده بود
البته که این کار پسندیده بود و نمایندگان مجلس هم از آن تعریف و تمجید کردند حالا چرایش بماند ( !!! ) ولی واقعیت این است که این منشور باید از ابتدایی تا مقاطع ارشد تحصیلی ، وارد دروس بشود و از همان ابتدا تدریس شده و برای مردم مفهوم بشود ، اس ام اس کردن این منشور جز اینکه یک رفتار تبلیغاتی از نوع بالادستی باشد ، حس و مزه ی دیگری نخواهد داشت !!
یک مثال کوچک از شهرداری " شهر هرت " می تواند بیان بکند که تا وقتی که منشور کشورداری و شهرداری غلط است (!) منشور شهروندی در هر حدی هم رعایت بشود مفید نخواهد بود .
شخصی می خواهد در هر شهری که نماینده ی " شهر هرت " است یک ساختمان بسازد ، طبق معمول پروانه گرفته و مسایل مختلف را طبق اصول جلو می رود ؛ البته این اصول چون بر اساس واریزی ها می باشد ، بدون اشکال طی می شوند ؛ مثلا بابت فلان کار فلان مبلغ به فلان شماره !! بایت فلان بازرسی فلان مبلغ به فلان حساب !! و ... بعد از اتمام ساختمان بدیهی است که باید پروانه ساخت گرفته شود و اتمام کار اعلام گردد !!
شخص بعد از گرفتن پروانه اتمام کار ، یک طبقه ی اضافی روی ساختمانش می سازد !!!!! از اینجا به بعد منشور زیر سوال رفته است و قانونا باید متولی منشور جلویش را بگیرد و اگر لازم شد گوش اش را ، ولی چنین نمی شود !! فرد با اینکه از طرف شهرداری بعنوان خلاف ساز شناخته شده است !! می تواند از طرف آبیاری انشعاب برای طبقه ی اضافی بگیرد !!!! می تواند انشعاب گاز بگیرد و کنتور رسمی دریافت بکند !! می تواند برق و تلفن برای آن طبقه دریافت بکند ... و حتی اقدام به فروش آن بکند !!
این یک نمونه خیلی ساده بود و ساخت و سازهای بسیار پیچیده و غلطی در شهر و کشور هست که گاه یک قوه را زیر سوال می برد و پای دادستان و ارتش را به میان می کشد ، که خوشبختانه این قبیل موارد در تی وی دولتی نیز نشان داده می شوند و کسی نمی تواند چشم شهروندان خلافکار و یا دستگاههای مجرم را فوت بکند !!
- ۹۵/۱۰/۱۳
یادم اومد چندین سال قبل میخواستیم در یک منطقه دنج و آرام، یه آپارتمان پیش خرید کنیم و اصرار داشتیم که جلوی یکی از خوابها یا آشپزخونه حتما تراس داشته باشه
اما واحد ها طبق نقشه، هیچکدوم تراس نداشتن ...
سازنده جلوی چشم خودمون با خودکار قرمز یه مربع جلوی یکی از اتاق خوابها روی نقشه کشید و خیلی ریلکس گفت:
ما میتونیم یه خلاف کوچولو!!!!!! بکنیم و تراس بذاریم!!!!!
ما اون آپارتمان رو نخریدیم اما این آقا یکی از سازندگان برجهای آبکی و الکی در شیرازه که پشتش به دیوار گچ و سنگیه و قد موهای سرش هم مشتری داره !!!
بقول پدرم: حاکم شهری که مرغابی بوَد .....