- ۵ نظر
- ۱۴ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۳۰
مردم هرازگاهی در خلال فرصتی که بدست می آورند می نویسند و من می توانم از خود خلال ، یک عالمه بنویسم ؛ شعر و خاطره و البته بازهم خاطره و خاطره ...
توی ادارات و کارخانجات وقتی اطلاعیه بدهند که بلیط استخر می دهند ، شونصد نفر می روند و گاهی تا دو برابر درخواست بلیط می کنند ؛ البته اگر بلیط مفتکی باشد !! و 20 % از ثبت نام کنندگان بدلایلی به تایم های استخر نمی رسند !!!
تی وی خانه ی ما پنجره ای به سوی حیات وحش است !! تنها برنامه ای که می توان با خاموش کردن صدا ، از آن استفاده کرد ، همین مجموعه حیات وحش است !!
در روایات شفاهی داریم که یکی تعریف کرده بود " توی باغ عروسی بود ؛ ما هم رفتیم ، به باغ راه ندادند از شکاف دیوار نگاه کردیم ، آی خوش گذشت ها ..."
چند سالی است که گربه های اطرافم را می بینم ، البته همه ی کسانی که چشم دارند می توانند گربه ها و موجودات اطراف خود را ببینند ولی دیدن داریم تا دیدن !! خیلی ها هم هستند که در چشم اندازهای خیالی شان غرق هستند و انسان های اطراف خود را هم نمی بینند ...
یک همکاری داریم که من همیشه فکر می کنم او قبل از من به کارخانه آمده است ، چند بار اشاره کرده است که یکسال بعد از من آمده است ولی چیزی که در مغز و حافظه ی من ثبت شده است تغییر ناپذیر است انگار !!
دیشب خانه دوستم مهمان بودیم ... روزگاری بی بهانه (!) هر شب دورهم بودیم و این بار با وجود بهانه های زیاد که هر کدام شاه بهانه ای بودند برای خودشان ، دورهمی قسمت نمی شد !!! برخلاف خیلی ها که به همت معتقد هستند ما همچنان به طبل قسمت می کوبیم ...
از قرار معلوم بر سرعت گردش زمین؛ چه به دور خودش و چه به دور خورشید ، افزوده نشده است و روزها به همان درازای بیست و چهار ساعتی هست که بود ، ولی به سرعت زندگی انسان ها افزوده شده است و شاید دلیل این شتاب را در برنامه ریزی های غلط که منجر به بی برنامه زندگی کردن می شود جستجو کرد ...