خوشی داریم تا خوشی !!

در روایات شفاهی داریم که یکی تعریف کرده بود " توی باغ عروسی بود ؛ ما هم رفتیم ، به باغ راه ندادند از شکاف دیوار نگاه کردیم ، آی خوش گذشت ها ..."

قدیمی ها می گفتند : " وصف العیش ، نصف العیش !! " ولی کم فروشی کرده اند و نگفته اند 99% لذت عیش در قسمت توصیفی اش نیست بلکه در قسمت عملی اش است !! چرا که واقع بین های قدیم فرموده اند " با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود !! "

یکی از مدیران ما اخیرا به یک سفر سیاحتی به روسیه و مسکو رفته است !! بنده خدا کلی تنظیمات کرده بود تا این مسافرت با زمان تعطیلات تابستانی کارخانه مصادف بشود و بعد از رزرو بلیط و انجام تشریفات اداری و ... تنها بدلیل اینکه انشاءالله نگفته بود (!) کار و برنامه اش کله پا شده بود !!! تعطیلات تابستانی کارخانه بصورت یکهوئی از این سر ماه به آن سر ماه انتقال یافت و مسافرت آقای مدیر که علاقه زیادی به ماندن در کارخانه تا ساعت های دیر وقت و اضافه کاری و ... دارد ، تبدیل به قوز بالای قوز برایش شد !!!! حالا در ایام کاری کارخانه ، در روسیه ددرش را می کند و وقتی بیاید کارخانه تعطیل خواهد بود و اضافه کاری هایش خواهند پرید !!!!

 

یکی از همکاران می گفت " گئدیب کئفه باخا !! " گفتم : " کئفه باخماخ ، کئف چکماغینان چوخ فرقی وار !! " این روزها مد شده است که برخی ها حتما در برنامه ی سالانه شان یکی دو سفر خارجی داشته باشند ، مقدمات سفر را جور کردن و رفتن یک شق داستان است و از سفر چیزی برداشت کردن و بر دانسته ها افزودن و لذت بردن شق بزرگ داستان !! البته داریم کسانی که ظرفیت شان آنقدر کوچک است که ظرف خوشی شان با سوار شدن به هواپیما لبریز می شود چه برسد به هتل چند ستاره و ... که 99% سفرشان هرز می رود !!!

چند درصد از کسانی که این روزها به ددر خارجی می روند و یا هر روز در ددر داخلی هستند ، قدمی در راه پخته شدن و مصداق مثل " بسیار سفر باید تا پخته شود خامی " بر می دارند !؟ ازاینهمه نقل و انتقال مسافر در نوروز و کهنه روز و بهانه های تعطیلی چه انتقال فرهنگی در این جمعیت رخ می دهد !؟ یکی از دوستان ما رفته بود فرانسه و حداقل بین تعریف هایش ذکری رفت از اینکه مردم فرانسه توی مترو که هستند بلافاصله دست به کتاب می شوند و مطالعه می کنند ؛ دیدن این قبیل چیزها و انتقال آنها و رونویسی کردن از این رفتارها می تواند گامی در جهت پختگی باشد والا جلوی هر ساختمان یک عکس سلفی گرفتن که چه شود !؟!؟

ادامه از وسط نوشته ؛

در سالهای قبل تعطیلات تابستانی کارخانجات بزرگ از طرف فرمانداری و شهرداری رصد می شد و دلایل منطقی خاصی بر آنها حاکم بود ، مثل کاهش مصرف برق و آب و به مشکل نخوردن شهر در روزهای گرم تابستان و ... و اینجوری نبود که هرکس دوست داشت تعطیلی را بهانه بکند برای از زیر تولید شانه خالی کردن !! حالا به فرمانداری می گویند 3 ماه است حقوق نداده اند ؛ پیشنهاد اعتصاب می دهد !! یا مثلا واحد مدیریت صنایع با یک فیس و افاده ی خاصی با چند صد ساعت اضافه کار می نشیند و تقویم کاری درست می کند برای سال جدید ، در حالیکه همه می دانیم که نه تنها برای طول سال که برای هفته جاری چشم به دهان مدیرعامل هستند که چه کار بکنند !! در این میان یکی می رود و بر اساس این تقویم برای خودش از سه ماه قبل بلیط هواپیما . هتل رزرو می کند !!!