همسایه های ما ...

چند سالی است که گربه های اطرافم را می بینم ، البته همه ی کسانی که چشم دارند می توانند گربه ها و موجودات اطراف خود را ببینند ولی دیدن داریم تا دیدن !! خیلی ها هم هستند که در چشم اندازهای خیالی شان غرق هستند و انسان های اطراف خود را هم نمی بینند ...

 

همین چند جمله که بیادگار نوشتم چند نکته ی اساسی و مهم دارد ؛ یکی اینکه همسایه های ما می تواند شامل کشورهای همسایه باشد !!! می تواند شامل انسان هایی باشد که در همسایگی ما هستند !!! می تواند شامل گربه ها و موجودات تو چشم برو و تودل برو باشد و حتی شامل موجودات دیگری که ذیشعور نیستند ولی به بیشعوری خیلی های دیگر هم نیستند !!!

از اطرافیانتان چه چیزهای می آموزید !؟ به اطرافیان مان هستند چه می آموزیم !؟

کافیست یک برگ کاغذ بردارید و بدانید بخاطر کدام داشته هایتان و رفتارهایتان منت دار کدام موجودات هستید ، یا در طول زندگی چه اثربخشی در اطرافیانتان داشته اید !! لازم نیست همه در کشف دورترین ستاره کهکشان نقش داشته باشند و یا ریزترین ساختار مولکولی را بتوانند تعریف بکنند ، مطمئنا زندگی امروزی بشر از مسایل ساده و خطی بیشتر تاثیر پذیرفته است تا معادلات خیلی پیچیده و درهم برهم !!! بشر امروزی در قتل و حق کشی به رفتارهای روانی هابیل و قابیل بسیار شبیه تر است تا نوع زندگی شان !! آن روزها آنها در طبیعت و غار ساکن بودند و چنان کردند و امروز در هتل های شیک و ساختمان های بلند و ... و اینگونه می کنند !! تازه تر اینکه آنها می دانستند چرا اشتباه کرده اند و می توانستند راهی برای توبه پیدا بکنند ، حالا کسی که با جلیقه می رود توی یک جمع و یک عده را منفجر می کند آیا می داند چرا چنین اشتباهی را مرتکب می شود !! قابیل بخاطر منافع خودش ، برادرش را کشت ولی امروزه یک عده بخاطر افکار دیگران ، دیگران را می کشند !!!

 

ما می توانیم از زندگی زنبور عسل ؛ که بهره ی کمی از هوش دارد و آنهم هوش غریزی ، نظمی یاد بگیریم که فاقد خستگی است !! فاقد شکایت است !! پس اگر ما خسته می شویم ( از نظر روحی !! ) و دائم در حال شکایتیم ( از روزگار !! ) از کجا ناشی می شود ؛ از عاقل بودنمان که کمک می کند تا سر همدیگر کلاه بگذاریم !؟!؟ یا از بی نظمی در زندگی مان !؟!؟

به زنبور چه چیزی می توانیم یاد بدهیم !؟ تولید بیشتر و بی کیفیت !! به زنبورهایی که توسط بشر استثمار می شوند برای تولید عسل بیشتر و در چرخه ی فکری و فرهنگی انسان ها ، تبدیل به موجودات ضعیف و بدکار می شوند ، فکر کرده اید !!؟؟

آیا این استدلال خیلی مسخره بود !!؟؟

 

از گربه ها چه چیزی می آموزیم !؟ به آنها چه چیزی می توانیم یاد بدهیم !!؟؟ من نزدیک 10 سال است که آنها را می بینم ؛ نه تنها خوشان را بلکه زندگی شان را !! از تولد بچه هایشان خوشحال می شوم ولی از مرگشان ناراحت نمی شوم !! بنظر من مرگ مهم نیست ؛ تولد و فرصت زندگی مهم است ... چقدر زندگی کردن مهم نیست ، در همان فرصت چگونه زندگی کردن مهم است !! سرشاریِ زندگی یعنی حداکثر استفاده بردن از فرصت زندگی و متاسفانه در این مورد خیلی از انسان ها از بیشتر حیوانات رتبه ی کمتری دارند و این یعنی مواجهه با معنای " بل هم اضل !! "

گاهی اوقات فکر می کنم آنهائی که لخت می شوند و در صفر حیوانی خود زندگی می کنند از آدمهائی که با مدارک بالای انسانی ( که خودشان به خودشان می دهند !! ) ، در حال قتل و غارت و اختلاس و بمب انداختن و سر بریدن و ... هستند ، بسیار شریفتر هستند !!!