یادداشت های دادو

چند روز پیش بود که بانو هوس درست کردن زیرپایی کنفی کرد و بالاخره یکی ساختیم و جلوی در ورودی انداختیم ، نه اینکه بهترین بوده باشد ولی تماشا کردن و استفاده از خودساخته ها خیلی دلچسب است !! شاید هم همین زحمت کشیدن هاست که دلبستگی را عمیقتر می کند ...

 

  • دا دو
قدیم ها این عابد جماعت بارفتن به غار و دوری جستن از مردم و زندگی روزمره شان 90درصد راهی که در نظر داشتند را طی می کردند و می ماند 9درصد مبارزه با نفس خودشان ، یک درصد هم که تمام کننده کار باشد ، عنایت ویژه خدا !!
 
  • دا دو

رکوردها نشانه ای هستند برای نشان دادن تلاش ها ... رکوردها همیشه خوب هستند ولی تلاش ها می توانند بی ثمر باشند و یا مثبت !! مثلا برای من ورزش یا تلاشی بنام پرورش اندام از ابتدا مفهومی نداشته است و معلوم است که برای خیلی ها مفهوم دارد !!! این را هم بگویم که بنظر من اکثر فعالیت های مثبت منجر به شکستن رکورد نمی شوند ...

 

  • دا دو

دیروز حوالی عصر سری به فوتورافچی زدم ، دو نفر دیگر هم آنجا بودند که یکی از آنها را می شناختم ، عکس های زیبایش از دست این و آن به سمع و نظرم می رسد ولی هنوز در اینستا به هم نرسیده ایم ... شاید هر دو منتظر یک اتفاقیم !؟

 

  • دا دو

یکی از مشغولیت های زمانبر من بعد از بازنشستگی رفتن به مرکز شهر با اتوبوس واحد است ، تقریبا در یکی از زاویه های دور شهر ساکن هستیم و در هر نوبت حدود 40 دقیقه مهمان اتوبوس بی نظم شهری و افرادی هستم که در حال غر زدن هستند !!

 

  • دا دو

48 ساعت گذشته ی ما با 48 متر طناب کنفی گذشت ، یکی از علاقمندی های بانو ساخت مصنوعات کنفی می باشد و در این راستا قبلا انواعی از گلدان ها و زیربشقابی و سینی نیز ساخته شده بود ، این بار نوبت نوعی زیرپایی بود برای جلوی در ورودی ...

 

  • دا دو
  • دا دو

چند وقت پیش باتفاق یکی از دوستان می خواستیم جایی برویم و قبل از رسیدن به در خانه ی ما زنگ زد که شارژر را هم بردارم که گوشی اش در حال تلف شدن است !! منهم یکی از شارژرها را برداشتم و باتفاق رفتیم و برگشتنی در ماشین اش ماند و یک دقیقه بعد آیفون را زد که شارژر در ماشین مانده بود و بخاطر آن دور زده بود و رسانده بود ...

 

  • دا دو

دارم به یک تعریف خوب در مورد تعطیل می رسم ، تعطیل یعنی که در خانه مانده باشم !! کار خاصی نداشتم و برای همین از سر بیکاری کمی مطالعه کردم از نوع مجازی اش ... شروع مطالعه از نوع اتفاقی نبود ولی در ادامه منجر به مطالعات اتفاقی و سرچینگی شد !!

 

  • دا دو

دیروز عصر از خانه زدم بیرون ، یک حالتی از آرامش هست که گهگاه پهلو به پهلوی افسردگی می زند ، یعنی آدم یهوئی می بیند در دام افسردگی افتاده است !! همه ی جریان ها قابل تبدیل به یکدیگر هستند و اعتماد بیش از حد به یک جریان مثبت می تواند آدمی را سرآمد یک جریان منفی بکند ؛ بهمین سادگی !!

 

  • دا دو