یادداشت های دادو

خیلی سال پیش وقتی می رفتم اصفهان و شیراز ، یک شباهتی بین رودخانه های شهری تبریز و شیراز بود و آن اینکه هر دو تقریبا خشک بودند و اسم خیابان ساحلی در شیراز بدجوری توی چشم می زد ؛ البته در تبریز هم این اسم چایکنار بود ( یعنی کنار رود ) !! ولی زاینده رود پر آب بود و رودش واقعا رود بود ...

 

  • دا دو

داستان اصفهان رفتن ما از همان ابتدا هم معلوم بود که مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد ، برای کسی که از یک سفر درون شهری با اتوبوس واحد ، داستان می سازد ... اصفهان ؛ نصف جهان (!!) معلوم است که چه می شود ... البته داستان سفر را می گذارم برای یک فرصت مناسب ، حالا باید بدو بدو بروم به چند تا خرده کار برسم و بروم مهمانی شام !!

 

  • دا دو
  • دا دو

چند سالی بود که هواپیما سوار نشده بودم و برای همین حساب سفر هوائی در ذهن من همچنان باکلاس مانده بود ... ولی در همان نیم ساعت قبل از پرواز ، کرک و پر اعتبارش ریخت !!

 

  • دا دو

ساعت 8:30
: سلام آقایی مهندس صوبوتون بخیر ، خووبین ایشالا ؟

: سلام ، ممنون ... بفرمائید ( نیمه خواب و نیمه بیدار !! البته تازه از خرید نان برگشته ام )

: ببخشیندا ، موزاحم شدم که ببینم بهتون خبر داده اند که امروز پرواز دارید ؟

: نه واللاه ، دیروز منتظر تماس بودم ولی کسی زنگ نزد ...

: واااا ، من به آقایی مهندس ... خبر داده بودم و گفتن که خودشو به شوما میگن ... امروز ساعت 9:30 بلیط برایتان گرفته ایم ، شوما لطف کنید با آقای مهندس ... یک هماهنگی بکنید !

: چشم ، فعلا با اجازه .... من یک زنگ بزنم ببینم جریان چیه

 

  • دا دو

به پیشنهاد یکی از دوستان دنیای مجازی کتاب مسئله ی اسپینوزا را گرفتم ...  همین حالا ساعت 01:15 خواندن کتاب را به پایان رساندم ... ارزش خواندنش را داشت ؛ دو داستان در یک کتاب !!


  • دا دو
  • دا دو

این مطالب از ویکی پدیا و بمناسبت اجرای تئاتری بنام " زینب پاشا " درج شده است ، خواندنش خالی از لطف نیست !!

 

  • دا دو

وقتی در معرض مناسبتی قرار می گیرید (!؟) چه حسی به شما دست می دهد !؟ آیا ظاهر و باطن حسی که دارید باهم یکی هست یا تفاوت فاحشی با هم دارند !؟ مثلا وقتی یک معلم از جلوی دیواری رد می شود که با نقش و نگاری آسمانی در پائین آن درج شده است " معلمی شغل انبیاست " چه حسی به او دست می دهد !؟ احساس شرم می کند از چیزی که نیست یا احساس سرور و غرور می کند از چیزی که هست !؟

 

  • دا دو

یکی از عوامل بزرگ در اتلاف ها ؛ حالا از هر نوعی که بوده باشد ( هرچند مهمترین چیز همان زمان است که از قدیم حکم طلا داشته و همچنان دارد !! ) مسئله ی این پا و آن پا کردن در زمان تصمیم گیری است !!! فرقی نمی کند برای چه چیزی تصمیم می گیریم ، اگر این تصمیم برای ما مهم بوده باشد باید در موردش تحقیق کنیم و زمانی که برای تحقیق صرف می کنیم اصلا اتلاف نیست و خیلی چیزهای دیگر ... ولی این پا و آن پا کردن یکی از مصادیق بارز اتلاف است !!!!!!

 

  • دا دو