خیلی سال پیش بود ، من یک دوربین خریده بودم ، 600 یا 800 تومان به نرخ رایج همان سالهای خیلی دور ، شاید هم نامش لومیا بود !! یک دوربین عکاسی جیبی که جذابیت خاصی داشت ...
- ۲ نظر
- ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۷:۱۸
خیلی سال پیش بود ، من یک دوربین خریده بودم ، 600 یا 800 تومان به نرخ رایج همان سالهای خیلی دور ، شاید هم نامش لومیا بود !! یک دوربین عکاسی جیبی که جذابیت خاصی داشت ...
دیشب برای شام مهمان بودیم ، قبلاها یک قرار املتی داشتیم برای دورهمی های یهویی ... قرارمان این بود که بیشتر باهم باشیم و برای این باهم بودن تکلیف آشپزخانه را حذف کرده بودیم ... وقتی از مهمانی آشپزخانه حذف می شود ، یک عالمه وقت و انرژی آزاد می شود ....
نیمه شعبان رسید و گذشت ، منتظران در جاهای دیگری و در افکار دیگری مشغول بودند ... دقیقا مانند بچه های کوچکی که با دیدن اسباب بازی ، همه چیز را فراموش کرده و به آن مشغول می شوند !!
بدون مقدمه از من پرسید : " آیا اعتقاد به وجود جن داری ؟ " گفتم : " آره ... " گفت : " چقدر ؟ " گفتم : " همان اندازه که در قرآن سوره ای بنام آنهاست و از آنها مطلبی در قران آمده است " گفت : " تا حالا دیده ای !؟ " گفتم : " اولیش را یادم نیست ولی آخری شبیه تو بود !!! "
شاید خاصیت زندگی اجتماعی این باشد که عده ای کثیر در پائین دست قرار بگرند و عده ای قلیل در بالادست !! صورت شعاری این حرف همان شعارهای تبلیغاتی 1% و 99% آمریکائی و یا 4% و 96% مدل ایرانی باشد که قالیباف آن را کشف کرده است !!!
دیروز یکی از همکارها خبر داد که لیونل مسی معروف گفته است که هزینه ساخت مدارس سوریه را بصورت تمام و کمال تقبل خواهد کرد و بعد از آن کمی در مورد این اقدام خیرخواهانه منبر گذاشت !!
دیروز این مطلب را منتشر کردم ولی نمی دانم از کجا به کجا پرید ؛ این روزها به همه چیز می توان شک کرد !! بدترین موضع گیری در این زمانه این است که خط سوم باشی !! یعنی نه موافق و نه مخالف ...