یادداشت های دادو

هر انسانی نسبت به بودن و چرائی بودن خود باید سوال و جواب هایی باخودش داشته باشد ، البته خیلی ها هستند که تابعی از سوال و جواب های دیگران هستند فکر می کنند فکر کردن به این مسایل برای آدم بزرگ ها و آدم مهم هاست و بدبختانه در آرزوی خوشبختی زندگی کرده و می میرند !!

 

  • دا دو

از ابتدای روز آسمان شهر گرد و برفی بود ، نه می بارید و نه قطع می کرد و همین باعث شده بود تا هوا در همان صفر درجه بماند ... مردم کوچه بازار بعد از چند روز هوای بهاری به لباس های دی ماه کوچ کرده بودند ...

 

  • دا دو

دروغ سیزده جاافتاده در فرهنگ امروزی ما تشابه خیلی زیادی با دروغ اول آوریل ممالک فرنگ دارد ، البته سال که کبیسه می شود و اول آوریل با سیزده فروردین جفت نمی افتد ، بازار این دروغ کم رنگ تر می شود ...

 

  • دا دو

امروز روز طبیعت بود ، روزی که نوشته اند باید به دامان طبیعت رفت و خمودی در خانه ماندن را با سرسبزی و نشاط طبیعتی که با بهار ، زندگانی را از سر گرفته است ، عوض کرد ...

 

  • دا دو

یکی دو شب پیش ، شب از نیمه گذشته ، باتفاق مادر نشسته بودیم تا مهمان های طبقه بالا بروند و ما هم برویم بخوابیم !! البته من چند وقتی می شود که برای خوابیدن مشکلی با این مزاحمت های پیش پا افتاده ندارم ولی مادرم ، حتی بعد از خوردن قرص خواب ، باید بی بهانه باشد تا بخوابد ...

 

  • دا دو

رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب
آب درحوض نبود

  • دا دو

 اول ماه رجب باشد و اولین پنجشنبه اش هم باشد و لیلةالرغائب هم باشد و یادی نباشد از خیلی ها که امروز کنارمان نیستند ... چه با شتاب فاصله می افتد بین زندگی روزمره ی مثلا صنعتی مان با اعتقاداتمان !!

 

فاتحه و صلوات هدیه به روح درگذشتگان دور و نزدیک ، غریب و آشنا و ...

 


  • دا دو

شروع سال ، آغاز ثبت نام برای شوراهای شهر و روستا بود !! یک تمرین دیگر برای توسعه زندگی مدنی و گامی برای مدرنیته ... و خواهربانو بعنوان گزارشگر در صحنه ثبت نام حضور داشت !

 

  • دا دو
  • دا دو

انسان ها در ارتباطات کاری و عاطفی روزانه و ماهانه و عمرانه ، یک پیشه ی خیلی خاصی دارند و خوب یا بد نقش آفرین هستند و این نقش ، نقش مشاوره دادن است ...

 

  • دا دو