دروغ سیزده ...
دروغ سیزده جاافتاده در فرهنگ امروزی ما تشابه خیلی زیادی با دروغ اول آوریل ممالک فرنگ دارد ، البته سال که کبیسه می شود و اول آوریل با سیزده فروردین جفت نمی افتد ، بازار این دروغ کم رنگ تر می شود ...
در میان انواعی از دروغ های رایج برای سیزده فروردین ( که این روزها رنگ بوی سیاسی دارند !! و دلیل اش همه گیر شدن دروغگوئی بجای صداقت است ) ، شاید بزرگترین دروغ سیزده را آسمان می گوید ، دیروز آسمان مخلوطی از همه رقم بود ... ابر سفید داشتیم ، تکه هایی از آسمان آبی دیده می شد ، ابر طوسی تا سیاه هم داشتیم که در برخی گوشه های آسمانی با بداخلاقی حضور داشتند !!
از حوالی ساعت 6 عصر ، ورق سیزده برگشت ... شاید باندازه ی ده درجه افت دما داشتیم و باد اوائل شب ، طعم بادهای سرد آذرماهی می داد ... خبری در تاکسی شنیدیم که در اردبیل و سراب برف آمده است و این باد و سرما ارثیه ما از همسایه های ماست .
مهمان بودیم و برای همین باید از این سو می رفتیم به آن سوی شهر ، هوس کردیم برای سهولت دسترسی قسمتی را با اتوبوس برویم ... نحوست سیزده ما را گرفت !! البته بیشتر بی لیاقتی اتوبوس رانی بود ولی انداختیم گردن سیزده ، شاید هم در قدیم خرده حساب ها را گردن سیزده می انداختند که نحس شده است !!
در ممالک فرنگ بخش خصوصی ، بار دولتی بودن خدمات را کم می کند و در عوض نظارت دولت بر اجرای قانون محکم تر و شدیدتر می شود ... در کشور ما خصوصی سازی یعنی اختیار تام دادن به بخش خصوصی برای کی به کی کردن خدمت رسانی ها ... نیم ساعتی منتظر اتوبوس ماندیم و یکی هم که آمد برای خدمت رسانی به دو مسیر آمده بود ، یعنی روزهای تعطیل اتوبوس ها یک تبانی بین خودمانی هم می توانند بکنند !!
آخرهای شب که به خانه برمی گشتیم ، باد سرد به کولاک تبدیل شده بود و رسما داشت برف می آمد ، دیشب را در یک شب زمستانی گذراندیم و صبح روی شیروانی های ساختمان روبرو ، یک سانتی از کولاک شبانه مانده بود ...
