قدیم ها تا یادم می آید از این و آن قصه می شنیدیم ؛ خدا همه رفتگان را بیامرزد ، مادر بزرگ من اصولا قصه های بلند می گفت و ما نوه ها بندرت به آخر قصه می ماندیم ، مخصوصا من که بخاطر شیطنت و جست و خیز زیاد ، همان ابتدای قصه می خوابیدم ...
- ۳ نظر
- ۱۶ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۳۵