یادداشت های دادو

روباه و خرگوش ، بتنی !!

جمعه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۰۵ ب.ظ

جهان در هفته ای که گذشت ، برنامه ای بود که سواد سیاسی آن روزهای ما به آن وصل بود ، البته خیلی ها بودند که ظهر جمعه را در نماز جمعه و عصر را پای صدای آمریکا می گذراندند و سواد سیاسی شان بیشتر از ما بود !! یک جمله معروفی هم داشت ؛ در انتهای نگاه تفسیری از نوع " هر آنچه دوست داشت " ، می گفت : " این سوالی ست که آینده به آن جواب خواهد داد !! "

 

ما هر روز مسایل مختلفی را می بینیم و مسایل مختلفی را تفسیر می کنیم و نظر می دهیم و شاید این نظر دادن ها و خود را صاحبنظر دانستن ها یکی از دلایل رشد وبلاگ نویسی باشد ... بهرحال شما زیاد جدی نگیرید !

 

در مسیر کوهستانی ، در انتهای خوان چهارم ، یک آلاچیق بتنی ساخته اند که زمانی قرار بود آنها را از طریق مزایده به دکه های فروش هله هوله اجاره بدهند ، حالا چرا نداده اند به ما چه ؟! در قسمت پائین و رو به شهر یک مجسمه روباه گذاشته اند و در قسمت بالا و رو به کوه مجسمه ی بتنی خرگوش !!

 

هر شب که از کنار آنها رد می سوم ، تفسیر تازه ای در ذهنم شکل می گیرد ...

 

نوبت اول که دیدم از دور سگ پنداشتم و وقتی نزدیک شدم دیدم روباه است و با خود گفتم ، کمی شیب نگاه و کمی خستگی و کمی نور کم باعث اینهمه اشتباه شده است ، بعید نیست اگر مردم از خستگی زندگی و دوندگی روزمره و ... انسان های فریبکار را با انسان های باوفا و خدمتگزار اشتباه بگیرند و سرنوشت خود را بدست نااهلان بسپارند !!

 

نوبت دوم که دیدم ، خواهربانو و باجناق گرامی ، همراه ما بود و گفتم : ببینید ... روباه رو به پائین ایستاده و خرگوش رو به بالا ، برخی ها در زندگی اینگونه هستند ، پشت به روزی ایستاده اند و بدبختانه انتظار می کشند ، کافیست نگاهی به دور و بر خود بیاندازند ...

 

دیشب وقتی داشتم از کنار آنها می گذشتم ، با خود فکر کردم که زرق و برق زندگی شهری ، روباه را که مظهر فریبکاری است را فریب داده و دلش را برده است ، طوری که بیخیال خرگوش شده است

 

و هر شب داستانی دارم با این روباه و خرگوش بتنی ...

 


 چون دو مجسمه در یک راستا نبودند و نو کافی نبود ، عکس مجسمه ها را تکی انداختم و در این کار از باریش کمک گرفتم ، یکی باید گوش خرگوش را می گرفت !!

 


 

  • دا دو

نظرات  (۳)

سلام 
بجای اینکه هر شب داستانی داشته باشید با این روباه و خرگوش بتنی . یک تک پا نزد مسئول محترم  عینالی که دفترشان هم همان پای کوه میباشد مشرف شده و علت را جویا شوید .قطعا ایشان هم بعنوان متولی این کار پاسخ قانع کننده ای آنهم برای موشگافی چون شما نخواهد داشت .چون خود حضرت ایشان هم همانند سایر مسئولین نظیر اعضای محترم و محترمه شوراهای شهر معلوم نیست به چه علت و با کدام سوابق و رزومه ای براین مسند تکیه زده اند در این خصوص مطالب زیادی برای گفتن میباشد که مبحثی جداگانه را میطلبد . فقط یادش بخیر عینالی ( شناسنامه تبریز ) را . 
پاسخ:
سلام
دلتان خوش است ، مسوول یعنی قدرت مطلق تصمیم گیری وگرنه باید روابط عمومی برای هر طرحی ، یک فرصت مسابقه گونه و جمع آوری نظرات مشارکتی می گذاشت !! از حوالی سالهای 1870 در ژاپن صندوق مشارکت عمومی در روستاها وجود داشته ، آنهم در دوره ای بنام شوگان ها که تلویزیون ما فقط شمشیرهایش را به ما نشان داده است ...
از کجا معلوم که متولی خبر داشته باشد !؟!؟
سلام 
ما دلمان خوش که نیست بلکه بسی ناخوش هم هست .خود مارا بارها به جلسات نظرات مشارکتی در خصوص  مسائل هنری باصطلاح دعوت فرموده اند ولی دست آخر هیچکدام از نظرات ما و دیگر دوستان لحاظ نشده و تصمیم نهائی را همان قدرتهای مطلق  (بقول شما ) گرفته اند .البته حدود یک ماه پیش ماهم به سیم آخز زده و در جلسه ای  از این دست هرچه میتوانستیم نثار حضرات دروغگو کردیم و اندکی حالمان جا آمد .امیدوارم  بخاطر این کارمان مارا تنبیه فرموده و دیگر دعوت نفرمایند .
پاسخ:
سلام دوباره
البته در این قبیل موارد ابتدا دستورات را صادر می کنند و مصالح را از طریق دوستان تامین می کنند و نظر بزرگوارانی چون شما را برای تائید ضمنی لازم دارند که اگر باشد خوب است و اگر نباشد ، کاریست که شده !!!
سلام،

زندگی است: هر روز ذهنیتی تازه می سازذ.
پاسخ:
سلام
درخت فکر است ، هر روز شاخ و برگ می افزاید ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی