ڪاش
دنیا طوری بود
ڪه هیچکس به ڪسی
نیاز نداشت
اونوقت آدمها
مطمئن میشدن
ڪسی ڪه
سراغشون رو میگیره
دوسشون داره
نه کارشون ...
- ۱ نظر
- ۱۴ آبان ۹۵ ، ۱۸:۴۸
ڪاش
دنیا طوری بود
ڪه هیچکس به ڪسی
نیاز نداشت
اونوقت آدمها
مطمئن میشدن
ڪسی ڪه
سراغشون رو میگیره
دوسشون داره
نه کارشون ...
پنجشنبه ای که گذشت برای خودش حکم جمعه داشت !! چهارشنبه خبر رسید که کارگاههای ما در روز پنجشنبه تعطیل هستند و اگر ۵ نفر از این خبر استقبال کردند همه ی آن ۵ نفر ، خودم بودم !!
انسان ها بدلایل خیلی منطقی ، از نظر تنوع داشته ها ، با هم برابر نیستند و برای همین همیشه به همدیگر فشارهایی وارد می کنند !! ما همانقدر که دیگران را تحمل می کنیم ، دیگرانی هم هستند که ما را تحمل می کنند !!
شبی که به موقع خوابیده باشم ، کله ی سحر بیدار می شوم !! کله ی سحر برای افراد مختلف متفاوت است ... می شناسم کسانی که کله ی سحرشان حوالی کله ی سحر افراد دیگری می افتد !!
اول از همه بنویسم که من با بکار رفته شدن رنگ زرد در لقب توزرد مخالف هستم ؛ مخصوصا به احترام فصل پائیز و زرد شدن برگ ها و ... و همچنین بدلایلی احترام خاصی به تخم مرغ قائلم و می دانم که تخم مرغ پادشاه توزردها می باشد !!
در این یکی دو روزی که گذشت ، چند نوبت سوار اتوبوس شهری شدم !! برایم خیلی جالب بود و دوست داشتم مانند بچه های بازیگوش ، بجای نشستن در صندلی ، کنار پنجره ایستاده و بیرون را تماشا بکنم ...
بعضی ها در بیاد سپردن یک اتفاق ؛ آنهم با جزئیات گاه غیر ضروری (!) تبحر دارند ... مثلا ما دوستی داریم که یک برنامه ی کوهنوردی در بیست سال گذشته را چنان تعریف می کند که انگار گزارشگر رادیویی با تماشای فیلم بازی فوتبال دارد آن را گزارش می کند !!
اختر خانم ، مامای محله ی ما بود ؛ یک حکم شرعی هم برای خودش داشت و اینکه همه ی ما را محرم خودش می دانست و برخورد خیلی راحتی با اهل محله داشت و می گفت : " شما همه تان مثل پسرهای خودم می مانید ... "