یادداشت های دادو

۲۳ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

چند وقت پیش خبر رسید که کارخانه ی مادر (‌ماشین سازی )‌ قرار است مسابقات فوتبال گل کوچک و والیبال برگزار بکند و از بچه های کارخانه ی ما هم که بنوعی در ریشه باهم یکی هستیم دعوت کردند تا شرکت بکنند ... به من هم پیشنهاد دادند که تیم برای والیبال بدهیم !!

 

  • دا دو

دیشب مهمانی تشریف داشتیم و همین حالا که دارم می نویسم ، فکر می کنم که آیا باید از میز شام هم عکس بگذارم یا نه !؟ مهم شان نبود هااااا ، زحمتی که مردم برای تدارک شام مهمانی می کشند و هنری که بخرج می دهند مهم است ...

 

 

  • دا دو

ڪاش
دنیا طوری بود
ڪه هیچکس به ڪسی
نیاز نداشت
اونوقت آدمها
مطمئن میشدن
ڪسی ڪه
سراغشون رو میگیره
دوسشون داره
نه کارشون ...


  • دا دو

پنجشنبه ای که گذشت برای خودش حکم جمعه داشت !!‌ چهارشنبه خبر رسید که کارگاههای ما در روز پنجشنبه تعطیل هستند و اگر ۵ نفر از این خبر استقبال کردند همه ی آن ۵ نفر ، خودم بودم !!

 

  • دا دو

انسان ها بدلایل خیلی منطقی ، از نظر تنوع داشته ها ، با هم برابر نیستند و برای همین همیشه به همدیگر فشارهایی وارد می کنند !! ما همانقدر که دیگران را تحمل می کنیم ، دیگرانی هم هستند که ما را تحمل می کنند !!

 

 

  • دا دو
زنگ اول : ادبیات

چپ و راست را همه دارند ، مال برخی ها لفت و رایت است ، برای بعضی ها دِسترا و سینیسترا و برای بعضی ها یمین و یسار و برخی ها هم که مثل ما از ساغ و سول استفاده می کنند ...
 
  • دا دو

شبی که به موقع خوابیده باشم ، کله ی سحر بیدار می شوم !! کله ی سحر برای افراد مختلف متفاوت است ... می شناسم کسانی که کله ی سحرشان حوالی کله ی سحر افراد دیگری می افتد !!

 

  • دا دو

اول از همه بنویسم که من با بکار رفته شدن رنگ زرد در لقب توزرد مخالف هستم ؛ مخصوصا به احترام فصل پائیز و زرد شدن برگ ها و ... و همچنین بدلایلی احترام خاصی به تخم مرغ قائلم و می دانم که تخم مرغ پادشاه توزردها می باشد !!

 

  • دا دو

در این یکی دو روزی که گذشت ، چند نوبت سوار اتوبوس شهری شدم !! برایم خیلی جالب بود و دوست داشتم مانند بچه های بازیگوش ، بجای نشستن در صندلی ، کنار پنجره ایستاده و بیرون را تماشا بکنم ...

 

  • دا دو
  • دا دو