- ۳ نظر
- ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۳
زندگی روزمره ما مملو از ادعای دانایی است ، کافیست سوار تاکسی بشویم و بخواهیم یک مسیر کوتاه را طی بکنیم ، از راننده تاکسی گرفته تا مسافر غریبه و ... همه در حد یک کارشناس در حال نظر دادن هستند !! بصورت شانسی یک وبلاگ را باز می کنیم و می بینیم هر کس بفراخور دست به قلمی اش در حال صدور دانایی است و ...
روزگارمان خوب است ! چرا که چشم اندازهای بسیار بدتری هم قابل تصور هستند ... امروز اعتصاب دو شخصیتی کارخانه به روز بیستم رسید !؟!؟
امروز ظهر یک تک پا بهمراه یکی از دوستان از خانه زدم بیرون !! همه جا حال و هوای جشن و چراغانی داشت و این طرف و آن طرف شربت و شیرینی پخش می کردند !! طبق معمول بحث های من و این دوستم از جای خاصی باید جرقه بزند والا با مقدمه شروع به صحبت نمی کنیم !!
نیمه شعبان که می آید به رسم
سالهای دوری که بیاد دارم همه جا چراغانی می شود ... دیشب هم از زیر چند محوطه چراغانی شده
عبور کردم ، مخصوصا مقابل مسجد صاحب الامر ، ولی نمی دانم چرا آن جذابیت
سالهای کودکی ام را نداشت !؟!؟