نگاه نو و کتاب جدید ...
امروز ظهر یک تک پا بهمراه یکی از دوستان از خانه زدم بیرون !! همه جا حال و هوای جشن و چراغانی داشت و این طرف و آن طرف شربت و شیرینی پخش می کردند !! طبق معمول بحث های من و این دوستم از جای خاصی باید جرقه بزند والا با مقدمه شروع به صحبت نمی کنیم !!
بدلیل شلوغی برخی جاها ، چند تا خیابان را دور زدیم و به مقصدی که می خواستیم رفتیم ، یک جایی اشاره کرد که بپیچم دست چپ !؟ گفتم : نه ... !!
همین مانده که روز نیمه شعبان ما را توی محله بارون آواک ببینند !! شانس نداریم و عزرائیل می آید توی محله ی ارمنی ها قبض روحمان می کند !! فرشته ها هم تا چشمشان به محل قبض روح می افتد زود پوشه را بیرون می کشند که این را نگهدارید برای بایگانی ویژه ، توی کشوری که پرچم امام زمان بالاست ، این بدبخت هنوز ارمنی مانده بود !! حالا برو پارتی جور کن که خیابان شلوغ بود و اجبارا پیجیدیم طرف محله ی اینها !!! شانس هم نداریم ارمنی از پل صراط رد می شود و ما را به خاطر این اشتباه لپی می برند ته صف جهنم !!!
خلاصه اینکه بحث مهدویت و آخر الزمان و احادیث خاص ایام ظهور و متعاقب آن مسایل خاور میانه و سوریه و یمن و ... و بهمین راحتی بحثی شروع شد که بدلیل رسیدن به مقصد تمام شد وگرنه به این زودیها تمام شدنی نبود !!!
اگر بیست سال پیش یک تحصیل کرده نیم پز ، آنهم از نوع بخار پز (!!) می رفت و چهار تا حدیث در مورد آخرالزمان می خواند و می دید امام باقر (ع) در حدیثی گفته است که نزدیکی بغداد فتنه ای بالا می گیرد و در شام فلانی می آید و فلان کار می کند و ... به تمسخر می گفت :بابا اینها سوادشان تا همین حوالی محل زندگی شان بود و نه آمریکا می شناختند و نه شوروی را دیده بودند و دنیا را در همین یک وجب جا خلاصه می کردند و آخر الزمان شان هم همین جاها اتفاق می افتاد ؛ آنهم از نسل بنی امیه و ...
ولی حالا آدم می بیند این احادیث نه تنها مربوط به آن برهه ها نبوده بلکه در این روزگار هم سندیت دارد !! حالا تمام دنیا زورشان را ریخته اند در همین حوالی بغداد و سوریه !! ابرقدرت ها آنجا رودرروی هم ایستاده اند و فرزندان بنی امیه به همان حماقتی که اسلاف شان داشتند و همان کورفهمی اجداد مغز خر خورده شان و همان فقاهت مملو از سفاهت شان که تاریخ هزاران سند از آنها بیادگار دارد ، سبوعیتی می کنند در حد و حدود عقل جاهلی آن زمان اجدادشان !!!!
عصر هم کمی رفتیم پیاده روی به هوای هوا خوری !! سر راهمان مسایل مختلف و ریز و درشتی را رصد کرده و کمی هم تجزیه و تحلیل کردیم !! بعد سری زدیم به شهر کتاب و دوری زده و اجناس را دید زدیم !! برای دست خالی نبودن یک کتابی هم انتخاب کرده و برداشتم که در این دوره و زمانه شاید مناسب حال ترین کتاب برای مطالعه باشد ... مطالب آن را تیکه تیکه برایم می فرستند و حالا همه را یکجا گرفتم !!
- ۹۵/۰۳/۰۲