- ۲ نظر
- ۰۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۱۹
مثل آفتاب باش که اگر بخواهی بر کسی نتابی ، نتوانی !!
محال است این روزها ، از این حرفهای قشنگ به گوشتان نخورده باشد !!؟ از مجلات و جراید گرفته تا یادداشت های زیر شیشه ی میزِ کارمند جماعت ، انواعی از کانال ها ، صفحات اجتماعی و دفتر یادداشت خیلی ها و ...
قدیم تر ها تبریز مشهور بود به " شهر اطلسی ها " ، توی باغچه های شهری و محوطه های گلکاری شده ، می شد یک عالمه اطلسی دید ، در محوطه های بیمارستان از همه جا بیشتر ...
صبح اول وقت بهترین زمان برای خلوت شخصی است ، مخصوصا که حواس آدم به کار خاصی نباشد ؛ توی ماشین نشسته باشی بعنوان مسافر ، فارغ از دغدغه های اول صبحی خیابان ها !! ، سرت به کار خودت باشد و برای کسانی که دوست داری ؛ اگر نیستند فاتحه ای بخوانی و اگر هستند روز خوبی برایشان آرزو بکنی و ...
طرف میره آسایشگاه
ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺁﺭﻭﻡ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﻣﯿﺰﻧﻪ ﻭ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﻣﯿﮕﻪ: فهیمه… فهیمه … فهیمه...
میپرسه : ﺍﯾﻦ یارو ﭼﺸﻪ؟
ﻣﯿﮕﻦ : ﯾﻪ ﺩﺧتری ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ فهیمه ﮐﻪﺑﻬﺶ ﻧﺪﺍﺩﻥ , ﺍﯾﻨﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
امروز مروری داشتم بر آنچه در فروردین نوشته بودم ، تقریباً همگی غمنامه بودند !! نه اینکه سال 95 را همینگونه گذرانده باشم و لحظات شاد و خوب کم بوده باشد !! ساعاتی که به خنده و دلخوشی و رضایت پاس کرده ام شاید در هیچ یکی از ماههای گذشته نبود ؛ ولی آنچه به نوشتن بیاید غالباً تلخی ها بود ...