یادداشت های دادو

از جمله کارهای عقب افتاده ی من در سالی که در آن هستیم ، چند مورد خرده و عمده کاری با آئینه بود !! البته نباید از حق گذشت که در مورد آئینه و شیشه بزرگترین شانس را دارم و آن اینکه یکی از دوستان زمان نوجوانی و جوانی ام که در کار شیشه بودند و سالها پیش از محله مان رفته بودند ، حالا همسایه مان هستند !!

 

  • دا دو

عصر که از خانه زدیم بیرون (!) هوا خیلی آلوده بود !! در طرف های ما اگر هوا الوده باشد می توان ده برابر آن را برای مرکز و غرب شهر تصور کرد !! روی تپه ی پرچم ، از تکان خوردن پرچم می شد فهمید که باد در جریان هست !! با وجود وزش باد هوا اینگونه بود و اگر باد نبود چه اوضاعی می بود !؟!؟

 

  • دا دو

پای صحبت های وزین رادیو نشسته ایم و داریم کنف پیچی می کنیم ، البته همراه با محاسبات خیلی ساده ی هندسی که آنقدرها هم ساده نیست !! مثلا رسم دایره ی نسبتا بزرگ ، یا چیدمان تعدادی دایره در اطراف یک دایره ی بزرگ !! البته که نوشتن اینها با انجام دادن آنها فرق دارد ؛ حتی محاسبه کردن با پیاده کردن !!!

 

  • دا دو
  • دا دو

دیشب برای شام خانه ی برادر بزرگتر مهمان بودیم و بعد از شام مهمان در مهمان شدیم و رفتیم نی نی دیدنی که همانا نوه ی خاله جان باشند  و موقع بازگشت از آنجا دوباره مهمان شدیم و شب در خانه ی مادر بودیم و به تماشای فیلم در انتهای شب رسیدیم ، هر دو فیلم یک مضمون داشتند ؛ دزدی و قاچاق !!

 

  • دا دو

بعد از اینکه چندین سال پیاپی دانمارکی ها به عنوان شادترین مردم جهان انتخاب شدند؛ همه به فکر افتادند تا راز این خوشحالی و شادی را درک کنند.

 

  • دا دو

دیروز از صبح تا شب را که حساب می کنم حدود 4 ساعت در حال تردد بین شهری بودم ، حوالی ظهر سری به کارگاه لیزر زدم تا یکی دو مورد از نواقصات طرحهای قبلی را تمام کنم و یک کف چوبی به شکل بیضی برای طرح جدید برش بدهم !! و بعد از ظهر از ساعت 15 تا 20 برای مسابقه والیبال رفته بودم ...

 

  • دا دو

خوب نیست ولی غیرقابل اجتناب است !! عادی سازی روابط فقط در کار دولتهای مشکل دار خوب است والا در کار دولت ها هم خوب نیست !! و صدالبته برای زندگی های مشکل دار عادی سازی رفتارها می تواند یک نسخه درمانی باشد !!

 

  • دا دو

دیشب هوا ابری بود و بعد هم کمی باران آمد ... تا دمدمای صبح صدای چک چک باران شنیده می شد و کمی بعد بارش برف شروع شد و همه جا سفیدپوش گشت !! تازه از خواب دوم بیدار شده بودم که عزیزی زنگ زد و خبر داد که برای عکاسی می آید شاهگلی و منهم اعلام آمادگی کرده و کمی بعد بطرف شاهگلی سفیدپوش راه افتادم ...

 

  • دا دو

عنوان را که نوشتم یاد مطلبی افتادم ، در کارخانه یک همکاری داشتیم که سوادش نه تنها کافی نبود بلکه اصلا نبود !! ولی چون سابقه ای در کارخانه بهم رسانده بود و از هیچ و پوچ ادعایی بهم رسانده بود در مسایل فنی اظهار نظر می کرد و به کلمه ی آنالیز می گفت " آناناش !! " ابتدا ما فکر می کردیم که عمدا این کلمه را اینگونه مچاله می کند ولی بعدا دیدیم که تصویر شنیداری این کلمه را اینگونه در حافظه اش ذخیره کرده است و منظورش همان آنالیز است !!

 

  • دا دو