جسارت تغییر
در این چند روزی که تقسیم کار کرده ایم و در بیمارستان حضور داریم ، زندگی بر همان منوالی که بود جریان دارد ، برخی مسائل آدم را دلگرم و برخی دلسرد می کنند و زندگی انگار چیزی نیست جز همین منقبض شدن ها و منبسط شدن ها ...
فقط یک موردی که بیشتر به چشم می آید اتفاقی بودن همه چیز است ، حتی برنامه و منشی هم اتفاقی است و مدیریت که تا خرخره اتفاقی تشریف دارد و شاید برای همین است که همه ی آدمها به همه ی پست ها می خورند !!؟ در یک لحظه وظایف فراموش شده و با ساده ترین منطق های غلط کنار گذاشته می شود و لحظه ای دیگر زندگی به شیرینی ایثار می شود و دیگران به جای هم آستین بالا می زنند !!
برادربزرگ در یک بیمارستان خیریه مشغول است و شبها بعنوان همراه می ماند ، من صبح ها وقت آزاد دارم و برای همین بعنوان همراه روز می مانم ... دیروز برادر بزرگ از ناهنجاری های موجود در این بیمارستان دولتی که مردم پیه همه ی ناهنجاری هایش را بخاطر ارزان بودن به تن می مالند ، به تنگ آمده بود ولی انگار همه جا همینطور است ، می گفت که در بیمارستان خصوصی هم با وجود اینکه می دانند این شیوه ی مذیریت جواب نمی دهد ، باز همین فرمول را ادامه می دهند فقط با پول زیادی که می گیرند چند درصد ظاهر قضیه را بتونه کا ی می کنند !!
دیروز از همین دست بحث ها بود و من اعتقاد داشتم که حتی بهترین دکترها هم نمی توانند مدیر خوبی باشند و این قسمت از کار باید دست کسانی باشد که جسارت تغییر داشته باشند ، اغلب بیمارستان ها در صورت خصوصی بودن مثل موسسات مالی ، بعنوان قلک چند دکتر هستند و بیشتر شبیه تجارتخانه سنتی که بدلیل ازدحام بیمار دلیلی برای ارتقا نمی بینند !! بیمارستان های دولتی هم کارگاه آموزشی دانشگاهها هستند و تعدادی بیمار فاقد سرپرست ( از نظر متولی بهداشت و سلامت ! ) که کارکنانش با چند آشنا و پارتی وارد شده اند و کم کم به ادعای خدائی رسیده اند ، در این بیمارستانی که ما هستیم ادعای یک بیماربر شاید چند برابر سوپروایزر بخش است !! برخی مشاغل بالادستی مجبور به انجام وظایف هستند و مشاغل پائین دستی کارهایشان را به همراهان بیمار می سپارند و خوش می گذرانند ....
===
دیروز تولد برادرکوچکم بود و برای همین ظهر به خانه رفته و بعد از ظهر با شمع و کیک برگشتیم و یک تولد دورهمی گرفتیم ... 37 سالگی !!
از چند روز پیش برادرم بخاطر سکته ی مغزی در بیمارستان است ... طبق نظر پزشک بیمارستان که حذاقت اش را با یک گله دانشجو به رخ حضار می کشد و صدای استاد استادشان ثانیه ای قطع نمی شود ، این یک مورد خیلی خاص می باشد ، این نوع سکته برای سنین بالای 80 است و حالا چرا در سن 37سالگی فرود اضطراری کرده است را باید از کسانی پرسید که مطمئنا پاسخگو نیستند ...
- ۹۶/۱۲/۰۷
ان شاءالله بهبودی حاصل و مرخص شوند. از بیمارستان و کادر درمانی و خدماتی آن خوشم نمی آید.
خدا رو شکر شما تقسیم کار کرده اید و همین قوت قلبی است.
همطاف خدمات درمانی را در بیمارستان های گوناگون تجربه کرده است. ارجمند بابا سه بار جراحی شدند البته با یک جراح. هم دولتی هم خیریه هم خصوصی. در سالی که گذشت برای دریافت خدمات بهتر بیمارستان را عوض کردیم و متاسفانه متوجه شدم خانه از پای بست ویران است.
خصوصی اتاق مجهز، خوراک پرملاط تر با میان وعده و کارکنان خوش لباستر ولی همان روش ویزیت پزشک یک بار روزانه پس از خروج اجباری همراهان! پاسخگو نبودن دستیاران.
پرستاران سرگرم امورات خود در ایستگاه پرستاری! و ...
.
.
برادر کوچک هنوز جوانند و سالهای زیادی پیش رو خواهند داشت ان شاءالله.
برقرار بمانید و صبور