آبی ... آفتابی ...
امروز آسمان آبی بود و آفتابی ... یکی از همکاران زنگ زده بود برای احوالپرسی و من دعوت کردم تا بیاید باهم برویم در محوطه جنوبی شاهگلی ( فاز دوم ) ورزش پیاده روی و مسابقه ی خاطره گوئی و اندکی غیبت برای شیرینی بحث !!!
روز فوق العاده ای بود ، تصمیم گرفته ام از نداشتن دوربین گله نکنم و به همین عکس های موبایلی بسنده بکنم ؛ خیلی ها هستند که با وجود امکانات بالا از تماشا محروم هستند و من علاوه بر حظ بصری می توانم دوستانم را نیز سهیم بکنم !! مابقی به روایت تصویر :
چند قدم تا انتهای مسیر ...
شهر از نیمه های راه ...
کوههای سهند در دوردست ،
کوهها وقتی جلوی حماقت انسانی در موشک باران را می گرفتند خوب بودند و حالا که حماقت انسانی هواپیمایش را به آنها می کوبد ، بد و نامهربان شده اند !! انسان ها همه را مقصر می کنند غیر از خودشان را ...
و شهر کمی از دورتر ... در هر نمائی قسمتی از شهر گم و پیدا می شود !!
===
- ۹۶/۱۲/۰۱
برف .. برف .. ای خداااااااا !
ممنون که دوستان رو هم در دیدن زیبایی ها شریک میکنید،
از قدیم گفتن: رؤیت العیش من طریق الوبلاج الهمشهری، یک دوّم العیش !
(ابتدایی رو هم در ریاض نخوندم ضمناً )!!!