آفتابی شدیم ...
این آخر هفته را از وسط های هفته شلوغ بودیم و برای همین فرصت کافی برای نوشتن نداشتم ، من در خانه که هستم برای کنار کامپیوتر نشستن مشکل دارم ، چه برسد در مهمانی ها و ... که بنشینم و وبلاگ بنویسم !!
پریروز رفته بودم خانه برادر بزرگ تا بانو در تدارک سور و سات امروز با قئین خاتینی ( خانم برادر همسر !!) همکاری بکند ... و برای اینکه من نقشی در برنامه ریزی نداشتم باتفاق برادرزاده رفتیم و یک ساعتی پینگ پونگ بازی کردیم ... مشغولیت های حقیقی زیادی در زندگی ما وجود دارند ولی مشغولیت های دنیای مجازی یک امتیاز ویژه دارند و آن در دسترس بودن شان در تمام اوقات روز است !! مثل سیگار که براحتی همراه سیگارکش هست و همیشه دم دست است !! گاهی مشغولیت های حقیقی همپا می طلبد که باید همیشه خودمان را برای همپا بودن با دیگران آماده بکنیم تا دیگران هم همپای مشغولیت های ما بشوند ...
زمان های نه چندان دور ، من همیشه آماده باش برای همپا بودن بودم !! انگار کوله ام آماده بود و خودم پشت در ایستاده بودم !! با یک تماس تلفنی سر کوچه حاضر می شدم و در این همپائی ها هم برای من خوب بود و خوش می گذشت و هم برای کسی که برای اجرای برنامه اش دنبال همپا بود و چه بسا تنها که می ماند بیخیال برنامه اش می شد !! حالا هم همانطور هستم ؛ با این فرق که کوله ام همچنان آماده است ولی خودم پشت در نشسته ام !!!؟؟
یک و نیم ساعتی که با برادرزاده بازی کردم واقعا نفسم را برید ... به هر رشته ی ورزشی باید درست و اصولی پرداخته شود و در غیر اینصورت خسته گی اش از نوع ورزشی می باشد و لذتبخشی نخواهد داشت !! دمدمای وقت ناهار بود که احساس کردم که تخلیه شده ام و سرم گیج می رود ... تعطیل کردیم و آمدیم بالا !! هر نوبت که باهم هستیم و بازی می کنیم ، گوشی ام را آماده می گذارم و چند دقیقه ای فیلم می گیرم !! سفارش کرده ام که بعد از هر بازی فیلم ها را ببیند و اشکالات خودش را نگاه بکند و سعی بکند آنها را اصلاح بکند ؛ البته که کار سختی است و حرکات باید از ابتدا درست آموزش داده شوند و این معضل در همه ی زمینه های کاری و ورزشی کشور ما وجود دارد و برای اینکه آغازها با اشکال و غلط می باشند ، اکثرا مردم در رشته های ورزشی در همان اوائل رها می کنند و در فعالیت های شغلی تا انتها غلط ادامه می دهند !! و اگر یکی دو نفری درست ادامه داده باشند حکم " در شهر کورها یک چشم پادشاه است !! " را پیدا می کنند و آنوقت آه های در راه مانده ها این به سرانجام رسیده ها را باندازه ی رویاهایشان فوت می کند و اسطوره های بدقواره از نظر فکری و رفتاری در جامعه ی ما درست می شوند !!! مصاحبه ی کریمی در نود را حتما خیلی ها دیده اند و شنیده اند ؛ این از جادوگرمان ، آن از سلطان مان ، آن از ژنرال مان ، آن از کارگردان سی سال جائزه بگیرمان و ......
دیروز قرار شده بود برای مادر تولد بگیریم ، مردم شانس دارند و تولدشان می افتد مقارن با ولنتاین ممالک بیگانه ( البته بیگانه آشناتر از خودمان !!! ) بیشتر بهانه ی دورهمی بود و چند ساعتی باهم بودیم و خوش گذشت !! در انیستا تصاویری منتشر می شد که واقعا شاخ درآوردنی بودند !! ماشینی که خرسی بزرگتر از خودش را یدک می کشید !! و خرس های بزرگ و چند میلیونی در ویترینهای کادوفروشی ها برای نشان دادن میزان عشق (!!!) البته تقصیر ندارند (!؟) وقتی نمی شود از رفتار تصنعی کسی عشق اش را تخمین زد باید با چنین کادوهایی آن را نشان داد تا خوش باشد و دیگران هم شاهد باشند و چه نازیبا بود استوری هایی که برای نشان دادن کادوهای گرفته شده به دوستان و آشنایان بود !!!!!
دیروز عصر سر راه خانه ی مارد سری به دوستم زدم که در کار آموزش و ساخت وسایل موسیقی است !! حالم زیاد خوش نبود ولی کمی برایم سه تار زد که حالم را خوش کرد !!! قبل زا اینکه بزند موبایل را روشن کرده و فیلمش را گرفتم تا یک روزی خاطره بشود ... یک موسیقی سرپائی و بسی جالب و متفاوت !!
امروز هم مهمان هستیم و طبق قرار باید کمی پینگ پونگ بازی بکنیم ، نمی دانم قبل از شام یا بعد از شام ...
پ ن 1 :
پست قبلی نیمه کاره در گوشی ام مانده بود !!!!
- ۹۶/۱۱/۲۶