حق اشتباه !!

یک مطلب جالب دیروز در اینستا دیدم که تا ساعت ها مرا مشغول کرده بود ، تصویری که یکسری اطلاعات در خودش داشت و مطمئنا آدم می تواند اطلاعات را آنجور که دوست دارد بچلاند و برداشت آزاد خودش را بکند !!

 

 

یک رستورانی که سلف سرویس دارد با گذاشتن این نوشته در ورودی مغازه اش به مشتریانش یادآور شده است که : " هر قدر که اشتها دارید بردارید ولی همه ی آنچه برداشته اید را بخورید ! " و در ادامه نوشته است که دیروز ما 45 کیلو دورریز غذا داشتیم که می توانست 180 نفر را سیر بکند !!

 

شاید شما هم با خواندن این مطالب به چالش فکری مبتلا بشوید و بخواهید از چند زاویه آن را ببینید !!

 

*** خود داستان سلف سرویس کردن بنوعی تحریک کردن افراد برای پرخوری می باشد !! البته اساس قضیه بر آزاد بودن در انتخاب مقدار غذای مورد نیاز است ولی چون مبلغی در ازای آن باید پرداخت بشود ، حداقل 50% افراد در کشور ما ، سعی در پرخوری از بابت سلف سرویس بودن غذا کرده و یا غذای اضافی برمی دارند تا حداقل برابر با آن مبلغی که خواهند پرداخت اقدام نموده باشند !! با اینحال همیشه این داستان سلف سرویسی به نفع سالن های غذاخوری تمام می شود !!

 

*** آیا مشتریان آن سالن غذاخوری که این تابلو را نصب کرده است ، اگر 45 کیلو دورریز نداشتند ، این مقدار در جیب صاحب رستوران می ماند و یا واقعا این حساب و کتاب در آنجا بود که صاحب رستوران آن تشخیص را بدهد و آن را موسسات خیریه برساند و 180 نفر را سیر بکند !!؟؟

 

این یک واقعیت است که اگر ما درست و به اندازه مصرف بکنیم ، صاحبان غذافروشی ها بهمان روالی که باید نفع خودشان را خواهند کرد و داستان دادن غذا به افراد مستمند هم پیشکش آنها (!) مثل کسانی که در جامعه ی ما از هزار راه نادرست پول درآورده و بعد برای گناه شوئی شان (!) نذری می دهند و یا مسجد و مدرسه ساز می شوند و می شوند آدم های خیر و انگشت نمای شهر (!؟) ولی قبول کنیم که به میزان دورریز از مواد غذایی بعنوان مواد سالم و قابل استفاده می ماند و این باعث می شود تا نیاز کاذبی که باعث افزایش قیمت ها می باشد ، نباشد !! و حداقل نفع اش این است که چند درصد روی قیمت ها تاثیر دارد !! و صدالبته نه در کشور ما که معلوم نیست چی برای چی گران یم شود و چرا افت قیمت پیدا می کند !! یکی اش همین تخم مرغ که با افزایش عوارض خروج از کشور گران شده است و معلوم نیست چه کسی باید جوابگو باشد ؛ احتمالا مرغ باید برود در مجلس جوابگوی وکلای ملت باشد !!

 

===

 

امروز ظهر در اتوبوس نشسته بودم و چند فقره پا از سن فراتر گذاشته داشتند با هم بحث می کردند !! و در این میان طبق معمول از هر جناح فکری حضور داشتند و یکی از آنها گیر داده بود که لفظ حاج آقا و یا حاج خانم که این روزها همه گیر شده است را باید حذف کرد و بجای آن مثلا گفت آقا یا خانم !! و البته این را با کنایه و طعنه به دین می زد که بواسطه ی دینی شدن جامعه ، این الفاظ را به خورد مردم می دهند تا معتاد به دین بشوند !!! و کسی که این حرف را وسط انداخت ادعای ادب زیاده از حد داشت و بنظر خودش خیلی منطقی و باسواد برخورد می کرد و می گفت که زمان شاه که مردم اینهمه حاج آقا نمی گفتند چی می شد !؟

 

یک پیرمردی برای ختم غائله گفت که حالا مد شده و مردم با این کلمات رفتار نسبتا محترمانه ای با دیگران نشان می دهند و اگر یکی دوست نداشت ، چیزی از دست نداده است !! بهتر از آهای و اوهوی و ... است !! مرد اولی گفت : " نه ... شما نفهمیدید من چی گفتم ، من گفتم که بگویند آقا !! من خودم بچه ی روستا هستم ، اوهوی و آهای را به گاو می گویند ..." پیرمرد گفت که شما به من می گوئید نفهمیدید در حالی که ادعا دارید باید مودبانه حرف زد !! آدم به هر کسی که نمی شناسد آقا نمی گوید ، اینجا هم اگر دقت کرده باشید می گویند آ... ، نه آقا ... که تقریبا برابر با همان آهای است !!! آدم هر لفظی که برایش محترم است را در مقابل دیگران بکار می برد ... یکی می گوید آقا و حال مردم بیشتر می گویند حاج آقا ...

 

ولی مرد اولی هنوز دست بردار نبود و رفته بود تا تاریخ را ورق بزند که من حوصله ام سر رفت و تذکر آئین نامه ای دادم که توی اتوبوس سر و صدای بیخود نکنند و مثالی زده و گفتم : " اینها توی روستایشان موقع بازگشت از مزرعه وقتی می خواستند به شب بخورند توی گوش خرشان می گفتند که نوکرتم یک همتی کن که تا شب نشده به خانه برسیم !! و حالا همان آدمهایی که به خر می گفتند نوکرتم !! ادعا دارند که دیگران به آنها آقا بگویند ... " و بلافاصله غائله ختم شد !!!