روز فرار از مدرسه ...
سیزده آبان " روز دانش آموز " مبارک باد !!
ما در تمام دوران دانش آموزی مان ندانستیم که این روز را چرا باید گرامی می داشتیم و چرا هیچ برنامه ای در راستای دانش آموز بودن انجام نمی دادیم و هم و غم مسئولان آن دوران ، تدارک دیدن برنامه ، برای شرکت در راهپیمائی 13 آبان بود !!
یعنی یک روز نشد که یکی بیاید توی کلاس و نیم ساعت حرف بزند که چرا ما را برای روز دانش آموز به مرکز شهر می برند تا داد بزنیم " مرگ بر آمریکا " !!؟ البته مصادف بودن این روز با تسخیر سفارت آمریکا باعث شده بود تا بار سیاسی آن بر ضعف آموزشی این بچربد و برای همین جریان دانش آموزی هم در راستای استکبارستیزی عمل می کرد...
مطمئنا بیشترین و بزرگترین خاطرات زمان دانش آموزی ما به همین روز ملی برمی گردد ، روزی که همه تا حد ممکن تلاش می کردند تا از راهپیمائی فرار بکنند و ساعات این روز را به فعالیت هایی اختصاص بدهند که دوست داشتند !!! در دوره ابتدائی مصادف با اواخر حکومت پهلوی و انقلاب بودیم و برای همین خاطرات مان بیشتر از یک یا یک نیمروز بود ، سه ماه تمام رفتیم خانه مان و بعد از انقلاب آمدیم به یک کلاس بالاتر !! ولی در دوره راهنمائی و دبیرستان همیشه با معضل " روز دانش آموز " مشکل داشتیم و از چند روز قبل برای فرار از این مناسبت نحس و ناخواسته (اصولا ما مدرسه را دوست نداشتیم !!!) نقشه می کشیدیم !! در دوران دبیرستان که بزرگتر شده بودیم ، هدف مشترک همه فرارها به سینما بود ، شاید در هیچ روزی باندازه روز دانش آموز ، سینماها در این شهر پر نمی شد !!! البته نقش بی حسِ معلم ها هم در این فرار کمک حال ما بود ، توی حیاط مدرسه همه شان شمشیر را از رو می بستند و انواعی از تهدیدها در کلامشان معلوم بود ولی سر هر تقاطعی که می رسیدیم به نسبت هر معلمی که جیم می شد ، یک کلاس از دانش آموزان هم ناپدید می شدند و در نهایت مدیر می ماند و چند اسگل معلوم الحال !!
===
روز مبارزه با استکبار جهانی که تا چند سال پیش معادل " روز مرگ بر آمریکا " شناخته می شد ، در جریان مذاکرات برجام اولین عقب نشینی ایران بنفع آمریکا بود !! و بلافاصله شعار " مرگ بر آمریکا " از روی بنرها و نوشته ها پاک شد تا تئوریسین های تعامل (!) با دل قرص و محکمی کنار میز مذاکره حاضر بشوند و بجای شعر " مرگ بر آمریکا " همان عنوان روز جهانی مبارزه با استکبار نقش بست !!! این کار شاید برای برخی عناصر پیروزی به حساب می آمد ولی از سوی دیگر باز راه خود را پیدا کرد و به ملت یاد داد که نباید تمام حواسشان به آمریکا باشد و چه بسا مستکبرینی از جنس خود همین مردم در پی غارت اموال مردم می باشند و بهتر است آنها را هم به چشم استکبار ببینند ...
این روزها تئوریسین های تعامل با آمریکا ، هر کجا تریبونی بدست می آورند ، انگار که تازه از خواب بیدار شده باشند (!!) ، اعلام می کنند که آمریکا قابل اعتماد نیست !! و سر میز نشستن با آمریکا حماقت است !! و انگار که چیز تازه ای کشف کرده باشند ...
===
ما هفته ای یک یا دو روز توفیق تماشای تی وی داریم و آن ساعات را به خبر 20/30 و بعد از خوردن شام به تماشای " مختارنامه " و " افسانه ی جومونگ " اختصاص می دهیم ... از قرار معلوم هر روز می شود مختارنامه را در یکی از شبکه های استانی تماشا کرد و از همان روزی که اکران خورده ، در حال پخش هست و البته که جا دارد تا دهها سال همچنان پخش بشود ، نه اینکه فاخر و صادق بودنش دلیل پخش مجددش باشد بلکه به این دلیل که اکثر کسانی که آن را چندبار دیده اند ، همچنان در شناخت تاریخی و پیگیری مسائل مطرح شده اش دچار گنگی و اشکال هستند !! البته نباید از حق گذشت که این سریال را آنقدر با رنگ و لعاب ایرانی ساخته اند که بیشتر " کیان نامه " است تا " مختارنامه " ... البته اگر سازندگان بیایند و برای فیروز ابولولو و ابومسلم خراسانی چنین سریالی بسازند تاثیر ایرانیان در تاریخ اسلام بیشتر آشکار می شود !!
و امممما " افسانه جومونگ " با یک ساختار ساده و غالبا مصنوعی و پر از اکشن های آسیای جنوب شرقی ، مقبولیت زیادتری در میان تماشاچیان دارد ... یکی از همکارهای ما می گفت که هر تعداد که جومونگ را بازپخش بکنند من می نشینم و نگاه می کنم !!
چند روز پیش بود که در جمعی بحث بر سر شخصیت قرآنی " ذوالقرنین " پیش آمده بود و هر کدام بنا بر حرف و حدیث هایی که وجود دارد ، یکی را کاندیدای این شخصیت کرده بودند ... بالاترین مقام سیاسی که کوروش را به رسمیت شناخت ، رئیس جمهور اسبق بود که نه تنها کوروش را همان ذوالقرنین بلکه بعنوان یک بسیجی کشف کرد و دور مجسمه اش چفیه انداخت و معاونش در تدارک نامگذاری روزی بنام کوروش بود !! تلاشی که در ده سال گذشته به فرجام نرسید !! با توجه به اینکه در گذشته برای شخصیت ذوالقرنین همیشه بین اسکندر و کوروش کشمکش بود ، یک نکته خیلی جالب است و آن اینکه تمام اندیشمندان و شعرای ایرانی ( به غیر از 50 سال گذشته !! ) ذوالقرنین را اسکندر معرفی کرده اند و در بین کسانی که کوروش را ذوالقرنین می دانستند بجز انگشت شمار از اندیشمندان ایرانی 50 سال اخیر ، غالبا غیر ایرانی ها حرفی برای زدن داشتند ؛ از وزیر فرهنگ مصر گرفته تا وزیر فرهنگ هندوستان !!!
نظر شخصی من در سر میز شامی که دیشب برای ختم حضور داشتیم این بود که بنا بر شواهد و جریاناتی که در سریال جومونگ دیده ام ؛ فرمانده جومونگ شباهت بسیاری به ذوالقرنین دارد !!! نه اینکه جومونگ ذوالقرنین بوده باشد بلکه شخصیت او را شاید بر اساس شخصیت ذوالقرنین ساخته و پرداخته اند !!!!
- ۹۶/۰۸/۱۳