یادداشت های دادو

قصد قربت در کارها

دوشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۵۳ ب.ظ

دیروز آنقدر پیاده روی کرده بودم که می توانستم ضربان قلبم را در کف پاهایم حس بکنم و وقتی داشتم مسافت پیموده شده را برای بانو تعریف می کردم ، یهوئی خسته تر از آنی شدم که بودم !! کاش می شد اینهمه پیاده روی را به حساب ورزش کردن گذاشت !؟

 

از همان کودکی ها نسبت به یک جمله که متاسفانه زیاد می شنیدم ، حساسیت داشتم و برایم قابل هضم نبود ؛ " داشتم از این طرف رد می شدم ، گفتم سری به شما بزنم !! " ... نمی دانستم از سر ناآگاهی به زبان آورده می شود یا از سر صداقت !؟!؟ گاهی فکر می کردم که کسی که این جمله را به زبان می آورد بنوعی با خودش مشکل روانی دارد و نمی خواهد بگوید به خاطر دیدن شما اینهمه راه آمده ام !؟!؟ شاید فردی که به دیدنش امده بود برایش عزیزتر بود تا خودش برای آن فرد (!) و برای پر کردن این فضا مجبور بود دست به دامن چنین عباراتی بشود ... و برای همین هیچگاه حساب خوبی برای این رفتارها و گفتارها نداشتم و ندارم ؛ حتی وقتی که آن ملاحظات جانبی را هم برایش منظور کرده باشم !!

 

حالا چرا باید آن نکته را یادآوری می کردم !؟ من اعتقاد دارم که ورزش و نرمش وقتی مفید است و تاثیرش مثبت است که انجامش بخاطر خودش بوده باشد ؛ یعنی گر ما صبح بیدار شده باشیم تا یک ربع ورزش بکنیم ، در این حالت از لحظه ی بیدار شدن و پس زدن لحاف تا لباس ورزشی به تن کردن ورزش و نرمش محسوب می شود تا انتها ؛ حتی اگر برای خوردن چائی توقف کرده باشیم !!! در سایر مسایل هم همینطور باید باشد ، می گویند از زمانی که برای زیارت اقدام می کنیم تا به مرحله ی عمل درآوردن آن ، از زیارت محسوب می شود !!

 

حالا فکر کنید که من داشتم این مطالب را تایپ می کردم که یکی از همکاران زنگ زد برای احوالپرسی ؛ البته با ذکر این نکته که خودم بهانه ی احوال پرسی را با درج یک عکس تحریک کننده در اینستاگرام فراهم کرده ام و همانا آن گذاشتن تصویر سوهان قم می باشد !!! و منظورم نه در زمان عکس گرفتن بلکه در زمان گذاشتن آن مطلب ، جمله ای بود که ذکر کرده ام و منظورم فرد خاصی بود که آنرا مطمئنا می خواند !! و آن اینکه " نمی دانم چرا برخی ها فقط می توانند نقش سوهان روح را بازی بکنند ، سوهان قم بودن خیلی بهترتر است !! "

 


 

 

همکار سابقم که دوستی اش را توانسته است تا مرزهای بیرون کارخانه هم ادامه بدهد (!) ضن احوالپرسی می گوید که آن چه عکسی هست که گذاشته ام ، تا حالا از هر عکسی که استفاده کرده ام یک طرف ، با سوهان قم نباید شوخی می کردم و از این حرفها و در ادامه گفت که " : البته امروز نوبت مکالمه ی رایگانم و بود و برای همین زنگ زدم تا حالی از تو بپرسم !! " هرماه بدلیل خوش حسابی بنده هم شامل این یک روز مکالمه ی رایگان می شوم که هیچوقت استفاده نکرده ام (!) ولی بدفعات شنیده بودم که برخی ها در این روز به ظاهر طلائی (!) سیمکارت و یا گوشی مبارک را در خانه می گذارند تا بانو تا حد مرگ با قوم و قبیله اش حرف بزند و چه کادویی بهتر از این برای یک کدبانوی پرچانه و ناگزیر !!؟


این روزها خیلی وقت دارم ، البته قبلاها هم همیشه وقت داشتم ولی اینگونه با وقت مواجه نشده بودم ... هر ثانیه ای که رد می شود را فرصتی می پندارم که دارد از دست می رود ، بغیر از مشغله های کوچک و کم اهمیتی که به آنها نمی پردازم (!) به جریان ها و فعالیت های مهمی فکر می کنم که وقت اش را دارم ولی بدلایل خاصی نمی توانم به آنها بپردازم ... حالا نقش مارهای بازی معروف " مار و پله " را بهتر درک می کنم !! برخی از مسئولین و صاحب مسندها در نظام بیمار و معلول سازمانی و اداری ، دقیقا این نقش را خیلی دقیق بازی می کنند !!

 

یک بودن است و هزار نبودن

شاید

آفاق نیستی است که خیال ترا سیر می دهد


( مفتون امینی )

 

  • دا دو

نظرات  (۳)

سلام بر دادو خان


آقا مدینه گفتید و .........
یکی از فامیل ما (که متاسفانه نسبت نزدیکی هم داره) هر روزی که رایگان میشه از تهران زنگ  میزنه به من و خیلی صادقانه(!) میگه: قیز!! امروز رایگانم و کلّی حرف دارم باهات!!!!!
یک عالمه صحبت میکنه و از جهیزیه دختر شمسی خانوم تا جشن ختنه سوران پسر کبلایی حسن میگه،  اونم ساعت چند؟ حدود دو و نیم - سه بعد از ظهر!!!!!!!
منهم موظّفم! که اون روز، هم وقت کافی برای شنیدن فرمایشات ایشون داشته و هم حوصله کافی!!!!
چون بالاخره ایشون رایگان تشریف دارن!!!

یه روز یکی از خانمهای فامیل میگفت:
دیروز با خواهرم رفتیم مانتو بخریم کلّ بازار رو گشتیم و پیاده روی دیروزم رو به این ترتیب انجام دادم!!

من با خودم فکر کردم که: "آآآآآ ایی اوو نی" !!!!!!!!

راستی چرا با سوهان قم نمیشه شوخی کرد؟
چون به قم مربوط میشه؟!!
پاسخ:
سلام
مردم خوش فرهنگ با موضوعات خوب برخورد می کنند و مردم بدفرهنگ بد برخورد می کنند ...
اگر کسی با سوهان شوخی نمی کند بخاطر مزه و جایگاه خودش است ، قم کاره ای نیست .
سلام و عرض ارادت
من با این‌که هیچ حدسی راجع به این «فرد خاص» و سوهان کاری ایشان ندارم ولی از یکطرف هم گمان هایی در ضمیر ناخودآگاهم می روید. هر چند که نیمچه اعتقادی دارم که خود سوهان هم در این عملیات سوهان کاری سوهان می خورد و عاج هایش کند تر می‌شود.
در هر حال از قدیم جمله‌ی رایجی در قرارداد ها هست که: «خداوند به طرفین خیر عطا فرماید» و ایضا باقی ماجرا ... !!! 
در خصوص عکس ددر پاییزی هم با وجودیکه خود در محل حاضر بودم ولی به خاطر استتار کامل بالای درخت به دنبال عکاس می گشتم !!!
پاسخ:
سلام
همان بهتر که حدس نزنید !! این اطراف مانند کارگاه فیتر می ماند !!!!!
عکاسی که دنبال خودش می گشت ؟!!!
دستتان درد نکند
پاسخ:
سلام
سرتان بی بلا ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی