گربه ی سرخانه
پنجشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۲۰ ب.ظ
یکی دو جا ذکر خیری از گربه ی محله مان کرده ام ... محدوده ای باندازه ی سه کوچه را به خود اختصاص داده است و شاید هم بیشتر !!! همیشه موقع ناهار یک جائی دراز کشیده است و گوش به " پیش پیش !!" که پیش بیاید و سهم اش را بگیرد و بخورد !! محل اتراق اصلی اش بالکن طبقه اول آپارتمان مجاور است ، آنجا را نرده کشی کرده اند و تقریبا خالی است و هر وقت دنبال گربه بگردم از آنجا پیدا می کنم !!
گاهی هم که ببیند خبری از صدا کردن نیست می آید و روی دیوار می نشیند و وقتی یکی بخواهد از در وارد بشود خیلی آرام می گوید : " میوووو.... من اینجام !! " البته هر قدر هم که یواش بگوید برای کمی ترسیدن کفایت می کند !!
- ۹۶/۰۷/۰۶
ما هم یه گربه این شکلی تو محله داشتیم که مدتیه خبری ازش نیست
خدا کنه اتفاق بدی براش نیفتاده باشه
منم عصرها که میرم پایین هنوز پام به کوچه نرسیده همه شون عین طلبکارهای بی سنَد !!! ردیف میشن جلوی پله ها و میو میو میکنن !!!!
یکیشون هست که دو تا بچه داره .. غذا رو میبره ته کوچه داخل یه ساختمون که بده به بچه هاش
منم پشت سرش میرم و برای اینکه کارش رو راحت کنم غذا رو میذارم سر دیوار میاد برمیداره با بچه هاش میخوره ....
یکی دیگه شون هست خیلی هیکل درشتی داره و بچه پلنگیه واسه خودش
اون نمیذاره بقیه غذا بخورن حتی وقتی سیر باشه!!!
اونم چند روزیه نیستش
فکر کنم ترکیده از شدت پرخوری!!!
یکی دیگه شون سیاهه بدون حتی یه خال سفید
چشمهای سبز براقی داره و حتی اگه سیر باشه کلّ کوچه رو پا به پای من میاد!!!
فکر کنم غیرتش قبول نمیکنه منو تنها بذاره!!!!!
بادی گارد با معرفتیه خلاصه!!
یکی دیگه شون بازم سیاهه فقط زیر گلوش جایی که گره کراوات قرار میگیره!!! یه تیکه سفید داره و خیلی هم سنگین و رنگین رفتار میکنه و برای غذا هول نمیزنه!
یکی دیگه شون سفید و خاکستریه که همیشه مشغول لیس زدن خودشه و بشدت تمیزه و غذا رو اول خوب لیس میزنه بعد میخوره!!!
ببخشید پر حرفی کردم ولی من قدر هفت تا مثنوی حرف دارم راجع به گربه ها !!!