یادداشت های دادو

نیم نگاهی به روزنامه ی " مردم سواری "

چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۶، ۰۶:۲۹ ق.ظ

امروز داشتم از مقابل کیوسک روزنامه فروشی رد می شدم ، طبق عادت برخی از بازاری جماعت که پول نمیدهند تا روزنامه بخرند و بخوانند و بصورت سرپا تیتر روزنامه ها را چشم می گردانند ، داشتم عنوان روزنامه ی شرق را می خواندم که یکی از مغازه دارها وارد کیوسک شد و در حالیکه سیگاری روشن میکرد به روزنامه فروش گفت : " مردم سواری ( مردم سالاری ) ما را هم بده تا ببریم ببینیم امروز چی نوشته !؟!؟ "

 

با خود گفتم : " اگر هوادار است که نباید با این عنوان از روزنامه ی محبوبش یاد بکند !! اگر هوادار نیست ، برای چه می خواهد بخواند !! " بعد با خود گفتم که بهتر است یک شماره بگیرم و ببینم این فرد که هر هفته دو سه بار می بینمش ، چگونه آدمی است !؟ با یکبار روزنامه خواندن آدم جهنمی نمی شود !!! مچاله کردم و توی دستم نگهداشتم که خدای ناکرده از دور ، روزنامه خوان دیده نشوم !!
 
لابد مهم ترین مسئله یک روزنامه را در تیترش می زنند !!
 

 
حالا سال 2017 است و دقیقا بیست سال پیش 1997 بود !!!! معاهده ی ننگینی که آذربایجان را بمدت  معینی به روسیه واگذار کرده بود در سال 1997 پایان می پذیرفت و بر اساس عرف بین المللی ، آذربایجان باید بعد از این تاریخ به ایران بازگردانده می شد ولی طرفین معادله چه کسانی بودند !؟ ایران و روسیه ، این پوتین همان پوتین بود ولی اگر این روحانی رئیس جمهور نبود مرد شماره یک امنیت ملی بود !!! واقعیت این است که نمی خواستند آذربایجان را به ایران بدهند و سهم شان از دریای خزر کم بشود و ایران وسیعتر و قوی تر بشود !! برای همین آذربایجانی ها را لایق رای دادن به خواست سیاسی خود کردند و آذربایجان که متعلق به ایران بود با چند معامله ی پشت پرده تبدیل به کشوری مستقل شد !!!
 
حالا کردستان عراق که می داند با قدرت گرفتن شیعیان ، مخصوصا بعد از سرکوب داعش با فتاوا و نیروهای مردمی شیعه (!) ، روزگاری بهتر از کردهای ایران و ترکیه نخواهد داشت ، از فرصت استفاده کرده و می خواهد برای خود حق استقلال و یا حداقل خودمختاری کسب بکند !!! کسانی که نتوانسته بودند حق خود را مطالبه بکنند امروز به رفراندوم آنها ایراد می گیرند که " تغییر مرزها ممنوع !! " ، آیا مرزها را خدا با وحی ابلاغ کرده است که تغییر ناپذیر باشند !؟ از ایرانی که نصف آسیا را شامل می شد مگر باندازه ی گربه ای نمانده است !؟ آیا کسانی که می گویند " تغییر مرزها ممنوع !! " ، داعیه مردم سالاری ندارند (!؟) که به مردم حق نمی دهند که خود برای استقلال خود تصمیم بگیرند !!!!!
 
===
 
در صفحه ی دیگری مطلبی گذاشته بود با عنوان تهیه یک مستند در مورد زندگی " خسرو آواز ایران "



و در آن به تهیه یک مستند در مورد استاد شجریان پرداخته بود ... سر و ته مقاله نشان می داد انگار از زمین جمع کرده اند و پوپولیستی بودن آن شدیدا به چشم می زد !!! سوءاستفاده از یک عنوان برجسته برای پیشبرد اهداف حقیرانه !!!
 
در اینکه استاد شجریان در عرصه موسیقی سنتی چهره ای شناخته شده و از چهره های ماندگار می باشد برای اهل موسیقی و کسانی که در حاشیه هستند (!!) جای شک و شبهه نیست و اگر امروز برخی او را خسرو آواز ایران می نامند از عنوان استاد شجریان سابق چیزی بیشتر ندارد ؛ جز مداهنه و چاپلوسی که آنهم در دنیای سیاست امر غریبی نیست !! و مطمئنا اهل موسیقی و نه این تعداد اندک از نظر دهندگان که از کلامشان گویاست که جنبه ی سیاسی را درنظر گرفته اند و نه جنبه ی هنری را (!!!) می دانند که سیاوش یا استاد شجریان یا همین خسرو آواز ایران نه به خاطر خواندن " ربنای قرآن " !!! که بخاطر بیش از هزار اجرای برجسته در زمینه ی موسیقی سنتی و ردیف خوانی که امروزه دیگر خواننده ای ندارد و کاست های بیشماری که بیرون داده است ، برای خود عنوانی در این حد کسب کرده است ... اگرچه مغرضانی از ناآگاهی خلق استفاده کرده و نحوه اجرا و خواندن " ربنا " را آنچنان پررنگ جلوه می دهند که انگار معجزه ای رخ داده باشد و غافل هستند از اینکه در ابتدای انقلاب زمانی که خشک و تر را با هم می سوزاندند ، همین استاد شجریان که آن زمان هم در استادی اش شک نبود (!) یک کاست بیرون داد که در آن داشت قران می خواند و اتفاقا آن کاست را هم من دارم !! و اگر دوستانش برای مدتی مجبور به ترک کشور شدند و برخی مجبور به ترک زندگی ، در سایه ی همین خرقه ی قرآنی (!) جان سالم بدر برد !!!
 
ولی اینکه در بازی های سیاسی روزگار شرکت جسته و برای خودش خط و نشان کشید که آن هم از دایره سابقه ی هنری و موسیقیایی اش بیرون بود (!!) حساب و کتابش جداست !!!!!! او همانند سالهای قبل که نمی خواست با تلویزیون همکاری داشته باشد اعلام کرد که صدا و سیما حق ندارد از محصولات هنری او استفاده نماید و صدا و سیما هم این کار را کرد ... و در این مورد خیلی امانتدارانه اقدام کرد !!!! اما اینکه تمام ارزش های هنری یک استاد عالیقدر را بپای پخش دریوزه وار یک ربنا بگذارند ؛ بنظر من بیشتر توهین به هنر موسیقی و یک استاد در این حد می باشد و سیاسی شدن آن تا این حد که بدون ماخذ و منبعِ منطقی و صرفا از منظر پوپولیستی و انتخاباتی ، حتی در کلام کاندید ریاست جمهور آنهم در مقابل رقیبی که پستی در صدا و سیما ندارد (!!!) این عبارت تکرار شد !!!! در تاریخ بی شباهت به جریان صفین نیست که در آنجا معاویه قافیه ی باخته را با بر سر نیزه کردن قرآن ها بدست آورد و اینجا ربنا که بهترین دعای قرآنی است را بدون در نظر گرفته محتوای دینی آن ، پیراهن عثمان کرده و بر سر بازار بر بوق و کرنا می دمند !!!
 
  • دا دو

نظرات  (۱)

از جمله مولفه های وضعیتِ تلخ زمانه ی ما این است که آدم ها به انتخاب های خودشان هم ایمان ندارند، هم احترام نمی گذارند! چون در وضعیتی تصمیم می گیرند و انتخاب می کنند که مملو از نسبیت است.. درحالیکه به قطعیتی نرسیده اند یا دست کم نزدیکش هم نشده اند، و می دانند که برای این انتخاب شان همانقدر که ترجیح عقلانی هست، موید غیرعقلانی و خلاف هم هست، باز تن به تردید می دهند و تاس می اندازند.. حق هم دارند که به چنین انتخابی کنایه بزنند و مردم سالاری را با علمِ به اینکه مردم سواری است بخوانند! یک جایی هست که مختار می گوید: آدم خودش به خودش خیانت می کند، پس اگر شنیدی که امیرمختار به امیرمختار خیانت کرده، متعجب نشو..
پاسخ:
ولی آیا عدم قطعیت توجیهی برای پا در هوا بودن افکار است !؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی